Search
Close this search box.

شب نشینی های رمضان در تهران: در ماه رمضان هر شب، از ساعت هشت تا دوازده ، در چند سالن شهر جشن رمضان برپاست(به جز شب‌های شهادت و..). هدف از این جشن‌ها تشویق پولدارها به کمک به اقشار آسیب‌پذیر اجتماعه. فقرا، بیمارهای کلیوی، سرطانی، ایتام و…

در این شب‌ها تموم کارهایی که در تموم سال غیرمجاز شمرده می‌شه، و خیلی‌ها از قبل این‌ شب‌ها به نون و نوایی می‌رسن، همه کار مستحب، بلکه هم واجب می‌شه. هر شب تعداد زیادی هنرپیشه، خواننده، نوازنده، ورزشکار، گروه‌های موسیقی در این سالن‌ها برنامه اجرا می‌کنن. انواع و اقسام جک (باادبی و بی‌ادبی)… انواع و اقسام موسیقی، از سنتی بگیر تا فوق لس‌انجلسی، و از جوادی بگیر تا موسیقی‌های شاد رقص‌آور محلی اجرا می‌شه. دست و سوت زدن تا دلت بخواد حلاله و رقص از کمر با بالا، در حال نشسته و جیغ و داد و خوندن همراه خواننده امری عادیه. من دوشب به این برنامه‌ها دعوت شدم. هر شب یکی از دوستام که جزء نوازنده‌ها بودن دعوتم کردن و منم برای کنجکاوی رفتم. و برعکسی که فکر می‌کردم خیلی بهم خوش گذشت. 

نمی‌دونستم این‌قدر خواننده‌های خوش‌صدا داریم. این‌قدر باهاشون”مشکی رنگ عشقه” و “نازی جون” و” گل گلدون من” و” مرغ سحر” و آوازهای لری و کردی و ترکی خوندیم که آخراش صدامون دیگه گرفته بود و آرزو کردیم کاش همه‌ی ماه‌ها ماه رمضون باشه:) وسطاش هم مجری اعلام می‌کرد که فلان حاج‌آقا فلان مقدار به مثلا ایتام کمک کرده و حاج‌آقا هم لبخندی با شرم مصنوعی می‌زد و فکر می‌کرد شق‌القمر کرده.
نزدیک بود عاشق یکی از خواننده‌ها بشم. از بس خوش‌تیپ بود. سبیل از بناگوش دررفته و تاب داده شده، کفش نوک‌تیز و پاشنه‌تخم‌مرغی، موهای جلوش فرفری جلو‌آمده و پشت‌موهاش دُم‌کفتری و بلند و شلوار مشکی ۲۴پیلی و پیرهن سفید و…صداشم که دیگه نگو!!! هر چی آهنگ جاهلی و کوچه‌باغی بلد بود خوند و ملت هم کیف می‌کردن. ( نقل از: زیتون؛ برای مقایسه این توصیف جشن های رمضان در میان اعراب از وب نوشت هم خواندنی است)

مطالب دیگر

استاد فلک دولتمند خال

به لایق شیرعلی خیلی علاقه داشت. در شعر مولوی غرق بود. به نازکی های زندگی مردم خود سخت آگاه بود. گرفتارش بود. میان جنگ و

افسانه هر ملیت یک دولت

صداهای قومیت‌گرایانه در ماه‌های اخیر بیشتر از همیشه شنیده می‌شود؛ صداهایی که رسانه‌ها و سیاست‌های معینی آن را بازتاب می‌دهند و طنین اغراق‌آمیزی به آن