چراغ “کم فروغ” مجلات تخصصی؟ یا ندیدن راه حل؟

این یادداشت خیلی خصلت وبلاگی دارد. بنابرین بهتر بود اول در سیبستان منتشر می شد. اما لینک ورود به وبلاگ را گم کرده بودم! – نشانه ای از اینکه کم به کم به این خانه سر می زنم. قبول! ولی فکر کنم با کم مشتری شدن فیسبوک دوباره وبلاگ زنده شود. من هم دارم خودم را گرم می کنم که وارد زمین وبلاگ شوم. گرچه اصولا مینی وبلاگ فیسبوک کارکردهای خودش را دارد. ولی هیچ جا وبلاگ نمی شود. در هر صورت این شما و این یادداشت-کامنتی که در باره یادداشت-گزارشی در روزنامه ایران نوشته ام. برخی چیزها بدجوری گریبان ما را گرفته است. یکی هم همین که به جای رفتن از راه دنبال توصیه های اخلاقی یا غر زدن می رویم. این یادداشت به طور ساده می خواهد بگوید اگر مجله مان نمی فروشد می تواند دلایل خیلی ساده ای داشته باشد. این یادداشت نخست در راهک منتشر شده است جایی که در یک دو سال گذشته عمده یادداشتهای من در آن نشر شده است:

از طریق کانال تلگرام دوشنبه که از شمار کانالهای خوب فرهنگ و کتاب است رسیدم به این مطلب از روزنامه ایران با تیتری که ظاهرا حکایت مکرر است: چراغ کم‌فروغ نشریات تخصصی. من فکر می کنم دوستان رسانه ای در ایران خیلی علاقه به طرح شکایت دارند! می گردند مشکلات را پیدا می کنند. و بعد تصویری از موضوع می دهند که گویی جامعه بی علم و فرهنگ بی اعتنا ست. البته می دانم که در سطوحی از جامعه و مهمتر از آن در سطوحی از دستگاه حکومت بی اعتنایی به فرهنگ وجود دارد و چه بسا ریشه دار است و نهادینه. اما این تصویر تمام نیست. بعضی از مسائل ما شبیه مسائل دیگران در جهان است و راه حل هایش هم درددل و غصه خوردن نیست. توصیه اخلاقی و دعوت به علم و احترام به اهل علم و فرهنگ نیست. راه حل های ساده تر و موثرتری دارد. مطلب را بخوانید. کامنتهایم را لابلای مطلب عرض می کنم:

ایران طباطبایی
به نقل از دوشنبه

امروزه بیش از ۷ هزار نشریه مکتوب و الکترونیک در ایران منتشر می‌شود که اگر نشریات تخصصی الکترونیکی را از آن کم کنیم سهم قابل توجهی نصیب نشریات تخصصی مکتوب نمی‌شود. این در حالی است که اغلب کارشناسان فرهنگی و علوم ارتباطات معتقدند وجود نشریات تخصصی در هر کشوری نشان از ارتقای رتبه علمی آن کشور دارد. بی‌تردید فلسفه انتشار نشریات تخصصی و علمی و پژوهشی، گسترش دانش در سطح داخلی و بین‌المللی است. چراکه اعتقاد عمومی بر این است که علم و دانش باید انتشار یابد تا مفید واقع شود؛ بنابراین اگر دانشمندی در هر گوشه از این جهان به یافته علمی دست می‌یابد، باید آن را منتشر کند و لزوم وجود نشریات علمی نیز بر همین مبنا نهاده شده است تا دیگر با استفاده از این تجربیات به پژوهش‌های جدیدی دست یابند.

وقتی پای درددل مسئولان نشریات تخصصی می‌نشینیم متوجه می‌شویم که انتشار یک نشریه تخصصی در هر یک از زمینه‌های هنری، علمی، اقتصادی، زیست محیطی و غیره چندان هم کار ساده‌ای نیست و در عمل از حمایت‌های دولتی نیز چندان خبری نیست. مدیران مسئول این نشریات که اغلب نیز وابسته به یک نهاد و وزارتخانه هستند از نبود حمایت‌های مالی و حرفه‌ای نهاد مربوطه گلایه داشته و معتقدند چنانچه این وضعیت ادامه پیدا کند چاره‌ای جز تعطیلی نشریه‌شان نخواهند داشت.
امیر حمزه ثقفی – مدیر مسئول نشریه علمی تخصصی بوم– درباره وضعیت نشریات تخصصی در کشور می‌گوید: «متأسفانه به همان میزان که وضعیت مطالعه در کشور ضعیف شده و آمارها نشان از بی‌توجهی مردم به مطالعه دارند طبیعی است که اقبال به نشریات تخصصی هم کم شده است. وقتی این اتفاق بیفتد بی‌تردید شمارگان نشریات تخصصی هم افت می‌کند وقتی شمارگان افت کند، هزینه‌های تولید بالا‌تر می‌رود. پس ما مجبوریم یا قیمت پشت جلد را بالا ببریم که اصلاً قابل دفاع نیست یا اینکه مجله را تعطیل کنیم.»

کامنت: باید بگویم که من مجله بوم را خیلی می پسندم و کانال تلگرام اش را هم دنبال می کنم و خاصه ذوق زیباشناسی مجله را در انتخاب عکس های عالی از مناظر ایران تحسین می کنم. اما این مجله خوب نباید به “مردم” کار داشته باشد! این مجله باید به “مخاطبان خاص” خود توجه داشته باشد و بس. مثل هر مجله دیگری. یعنی با مخاطبانی حرف بزند که برای آنها منتشر می شود. اینکه مردم چه دارند می کنند نه قابل اندازه گیری است – چون اصولا خیلی کلی تر از آن است که بشود اندازه اش گرفت- و نه مساله مجلات تخصصی است که قاعدتا با برشی از این مردم سر و کار دارند که با آنها همفکر و همسو و همنظر و همراه باشند. – پایان کامنت ۱

ثقفی در ادامه گفت: «از نظر حمایت مالی باید بگویم ما از تشکیلات دولتی توقعی نداریم که از نشریات تخصصی حمایت کند چرا که این نشریات باید از طریق مراکز تخصصی و علمی پشتیبانی شوند و آنها باید کمک کنند تا مجله سرپا بماند. در حال حاضر در کشور ما خرید نشریات در برنامه مراکز تخصصی و علمی تعریف نشده است. دولت در حال حاضر قادر به پرداخت کمک مالی به ما نیست مگر شرایطی فراهم شود که بتوانند در حوزه کاغذ ما را همراهی کنند.» وی یکی از مشکلات اصلی را گسترش رسانه‌های الکترونیکی و فضای مجازی دانست و گفت: «امروزه انتشار سریع و کوتاه و قابل دسترس در فضای مجازی رغبت مردم را به خرید و مطالعه نشریات مکتوب کم کرده است. مردم به قدری درگیر فضای مجازی هستند که از نشریات بخصوص تخصصی دور شده‌اند. خرید و مطالعه این نوع نشریات به شکل نیاز جدی بین جوانان نهادینه نشده است و از ضروریات زندگی آنها و در سبد خریدشان نیست. اگر این اتفاق بیفتد هم نشریات تخصصی می‌توانند رسالت خود را انجام دهند و هم جامعه به سمت تخصص‌گرایی پیش می‌رود. من معتقدمرسانه‌های بزرگتر و همگانی‌تر در این زمینه می‌توانند کمک و مشوق باشند.»

کامنت ۲: تحلیل آقای ثقفی هم درست است و هم قابل بحث. درست است که نباید از تشکیلات دولتی توقع داشت اما این هم که مراکز تخصصی باید حمایت کنند قابل بحث است. چرا مجله ای باید خود را در چارچوب نیازهای سازمانهایی تعریف کند که احیانا به آن مجله نیازی ندارند؟ بهتر است مجله را مثل هر رسانه دیگری برای مخاطبانش منتشر کنیم نه برای اینکه فلان سازمان به ما کمک کند. وانگهی چرا گسترش رسانه های الکترونیکی و مجازی را “یکی از مشکلات” آن هم اصلی می شماریم؟ چرا یکی از “راه حل”ها ندانیم؟ رسانه های همگانی و بزرگ هم قطعا می توانند در دایره حامیان مجله قرار گیرند. ولی آن هم نیازمند یک برنامه بازاریابی است که با یک برنامه شبکه سازی همراه باشد. یعنی که در این زمینه هم باید طراحی و برنامه ریزی کرد و فعال برخورد کرد. رسانه های همگانی هم دنبال مطلب خوب و مصاحبه خوب و مخاطب پسند می گردند. بنابرین اینجا یک نیاز دوطرفه وجود دارد. پس می توان برایش فکر کرد و طرح ریخت. – پایان کامنت ۲

مدیر مسئول نشریه «بوم» تأکید می‌کند: «ما نشریه نوپایی هستیم. اما با وجود این بسیاری از سختی‌ها و مشکلات ما را از ادامه کاردلسرد کرده است. کار در نشریات تخصصی بسیار سخت است. جمع‌آوری اطلاعات و جذب خبرنگارانی که هم در حوزه مورد نظر متخصص باشند و هم دست به قلم، کار دشواری است. از سوی دیگر مسائل چاپ و توزیع نشریه، بویژه برای نشریه‌ای که بخواهد روی پای خودش بایستد و جذب آگهی نیز نداشته باشد ادامه حیات را سخت خواهد کرد.»

متأسفانه امروزه برخی از سر دلسوزی یا ناآگاهی، هرگونه سرمایه‌گذاری و تلاش برای گسترش فرهنگ مطالعه نشریات مکتوب را با توجه به رونق رو به رشد رسانه‌ها و ارتباطات الکترونیک شکست‌خورده می‌دانند. در این زمینه به نظر می‌رسد یکی از مشکلات عمیق در کشور ما، برخلاف بسیاری از کشورهای پیشرفته ضعف فرهنگ مطالعه و کاهش روزافزون اطلاعات و تحلیل‌های درست است. وقتی چنین دیدگاهی بر جامعه حاکم باشد نه تنها نشریات تخصصی بلکه نشریات عمومی و روزانه نیز بامشکل رو به رو خواهند شد.

کامنت ۳: طبیعی است که کار خوب کردن سخت است و به اندازه طراحی اش آسان نیست. اما راست اش من فکر می کردم بوممشتریان پروپافرصی دارد زیرا سفر و ایرانگردی یکی از موضوعات مورد توجه گروههای خاصی در ایران امروز است. به نظرم اینجا یک مشکل بازاریابی وجود دارد. اما نظر نویسنده مقاله عجیب است که گسترش فرهنگ مطالعه نشریات مکتوب را شکست خورده می پندارد و آن را به ضعف فرهنگ مطالعه نسبت می دهد. هم صغرای این بحث نادرست است و هم کبرایش! امروز کمتر نشریه معتبر دانشگاهی است که از راه ارتباطات الکترونیک برای ترویج خود استفاده نکند. نمونه ایرانی اش مجله “ایران نامه” یا ایران نامکاست. نمونه انگلیسی همین مجله یعنی مطالعات ایرانی هم از طریق الکترونیک بخوبی استفاده می کند. صدها مجله دانشگاهی دیگر هم راههای الکترونیک را استقبال کرده اند. مثل مجموعه مجلاتی که دانشگاه ادینبورگ اسکاتلند منتشر می کند. برای من روشن نیست که چرا دوستان رسانه ای وب و فضای مجازی را مشکل تعریف می کنند و نه بخشی از یک راه حل جذاب برای رسیدن به مخاطبانی که از راههای غیرالکترونیک دسترسی به آنها دشوار یا ناممکن است. – پایان کامنت ۳

محمد رضا بیطرف- کارشناس فرهنگی معاونت مطبوعات داخلی وزارت فرهنگ وارشاداسلامی- در این باره به «ایران» می‌گوید: «کاهش توجه به فرهنگ مطالعه یکی از مشکلات است اما به اعتقاد بنده در حال حاضر وضعیت اقتصادی کشور که دچار رکود شده بیش از هر موضوعی بر مشکلات نشریات تخصصی افزوده است. هزینه بالای چاپ و کاغذ و تورم اقتصادی روی این نشریات هم تأثیر گذاشته است. اما هنوز هم نشریاتی هستند که از جایی حمایت نمی‌شوند و بخوبی کار می‌کنند. البته درستش هم همین است که نشریه‌ها روی پای خودشان بایستند وجذب آگهی کنند و کاری کنند شمارگانشان بالا برود.»
وی درباره کمک‌های معاونت مطبوعاتی وزارت فرهنگ وارشاداسلامی به این نشریات می‌گوید: البته این نشریات بر اساس رتبه‌بندی و کسب امتیاز از وزارت فرهنگ وارشاداسلامی کمک‌هایی دریافت می‌کنند. بدین شکل که نشریات درخواست رتبه‌بندی می‌دهند سپس اعضای کمیسیون ارزشیابی به آن نشریه بر اساس ملاک‌های موجود امتیاز می‌دهند سپس بر اساس امتیاز کسب شده رتبه می‌گیرند و به آنها کمک و حمایت می‌شود. کارهایی نظیر خرید نشریات که از کارهای حمایتی است بر اساس امتیاز محاسبه می‌شود.

وی در ادامه می‌افزاید: «متأسفانه نشریات تخصصی در کشور ما در حال حاضر شمارگان بالایی ندارند و رکود در نشریات به خاطر شرایط اقتصادی است هر چند شرایط دریافت مجوز از دوره‌های قبل راحت‌تر شده است اما باز هم استقبال افزایش نیافته است. قبلاً متقاضیان باید چندین سال در نوبت می‌ماندند که این باعث می‌شد دیگر انگیزه خود را از دست بدهند اما الان این روند حداکثر یک یا دو سال طول می‌کشد. شرایط بر اساس قانون مطبوعات تعیین شده است. به عنوان مثال داشتن دکترا یا فوق لیسانس در رشته‌ای که درخواست می‌دهند الزامی است. از طرفی همه مراحل از طریق سایت انجام می‌شود و نیازی به حضور و رفت و آمد نیست وهیچ هزینه‌ای هم برای دریافت مجوز نمی‌پردازند.»

وی درباره تفاوت نشریات تخصصی با نشریات علمی گفت: وقتی نشریه‌ای از وزارت فرهنگ وارشاداسلامی مجوز می‌گیرد برای دریافت رتبه علمی باید به وزارت علوم مراجعه کند تا مجوز یک نشریه علمی را دریافت کند. آنها نیز شرایط خاص خود را دارند که باید رعایت شود و دیگر ربطی به وزارت فرهنگ وارشاداسلامی ندارد. ما فقط در خصوص اعطای مجوز نظر می‌دهیم.

سیامک افشار – روزنامه‌نگار – می‌گوید: «درست است که امروزه رسانه‌های مجازی در کشور بسیار فعال هستند و با اقبال عمومی نیز رو به رو شده‌اند اما هنوز هم هستند کسانی که تمایل یا دسترسی به این فضا ندارند و اصلاً به مطالعه نشریات مکتوب عادت دارند. حتی در دنیای غرب هم باوجود گسترش نشریات مجازی، نشریات مکتوب همچنان شمارگان و مخاطبان خاص خود را دارند.»

کامنت ۴: به نظرم کمک و حمایت وزارت ارشاد با توجه به شرایط ایران به اندازه کافی خوب است. این چیزی است که مجله های خارج از ایران معمولا از آن بهره ای ندارند. اما وضعیت اقتصادی مولفه اصلی نیست. وضعیت علمی مولفه اصلی است! در کنار وضعیت علمی مهارتهای مدیریت و بازاریابی هم اهمیت فوق العاده دارد. این هم البته در ایران با مشکلاتی روبرو ست. اما به این معنی نیست که نمی توان کار بازاریابی خوب انجام داد. یک نمونه شاخص مجله پیام امروز است و در حوزه ای تخصصی مجله صنعت حمل و نقل. بازاریابی خوب بخش مهمی از هر کاری است که نهایتا مشتری یک سوی آن باشد. باید مشتری را پیدا کرد و با او ارتباط برقرار کرد و باید برای او جذاب بود. در این میانه، حساب کردن روی کسانی که “تمایل یا دسترسی به این فضای مجازی” ندارند کاملا اشتباه است! چون چنین کسانی وجود ندارند یا اصولا از گردونه مخاطبان پرتکاپو که می تواند آینده مجلات علمی را تامین کند بیرون اند. – پایان کامنت ۴

وی می‌افزاید: «بعضی از نشریات تخصصی به یک نهاد و ارگان خاص وابسته هستند و امکانات و حمایت‌های آن نهاد را دارند. شاید بتوان گفت وضعیت این نشریات در مقایسه با دیگران بهتر باشد اما برخی نشریه‌ها وابسته نهادی نیستند و حمایت مالی و خبری نمی‌شوند و از جهت اقتصادی معمولاً به آگهی‌ها وابسته هستند وشمارگانشان که البته از آنجا که معمولاً شمارگان این نشریات بالا نیست با مشکل رو به رو می‌شوند. در حالی که به اعتقاد بنده یکی از راه‌های حمایت از این نشریات این است که سازمان یا نهاد مزبور به این حوزه با خرید آنها هم از نظر مالی به آنها کمک کند و هم باعث بالا رفتن سطح اطلاعات کارمندان خود شود.» وی در ادامه می‌گوید: اغلب مدیران مسئول این نشریات از افرادی هستند که در آن نهاد یا مرکز مربوطه سمتی دارند اما در مورد خبرنگاران یا سردبیر الزامی نیست که از کارمندان یا متخصصان آن حوزه باشند فقط باید حرفه‌ای باشند.

واقعیت این است که نشریات تخصصی نقشی اساسی در تولید علم و آگاهی در کشور دارند که می‌‌توانند در پیشبرد اهداف به مسئولان و مردم کمک شایان توجهی کنند.

کامنت آخر: من طرفدار صد در صد آن هستم که مجلات علمی و پرمایه چه عمومی یا تخصصی دارای سایت خوب و با کیفیت باشند. سایتی که چکیده مقالات آنها را داشته باشد. و بتوان تک مقاله یا تمام مجله را خریداری کرد. یعنی درست بر خلاف آنکه وب را مزاحم و مشکل ببینم تصور می کنم وب قطعا راه حل است و راه حل مهمی هم هست. رسانه ها از جمله رسانه ای مثل روزنامه ایران باید در سمت اخلاق خرید روی وب فعالیت کنند و از این دایره بسته بیرون آیند که فکر کنند با توصیه اخلاقی می شود مساله ای را حل کرد. اخلاق نقشه عمل می خواهد. تا مترو نباشد اخلاق مترو معنی ندارد. در همان مترو هم هر مشکلی راه حل عملی لازم دارد. خرید و اشتراک روی وب موضوعی است که هم الان در بازار وب ایران رایج است. ممکن است برای خرید مجلات چندان رایج نشده باشد اما آینده در همین مسیر است. من تعجب می کنم که برخی از بهترین مجلات ایران فاقد هر گونه پایگاهی روی وب هستند. و برخی از بهترین روزنامه های ایران که خوشبختانه دارای پایگاه وب هستند از ارزش مالی آرشیو خود بی خبرند. روزنامه تایمز در لندن بخش مهمی از اشتراک اش مربوط به محققانی است که می خواهند از آرشیو دویست ساله آن استفاده کنند. برخی سایتهای آرشیوی مثلنورمگز و مگ ایران مدتها ست – مگ ایران که چند سال است و نورمگز تازه یکی دوسال- خرید و اشتراک مطالب خود را باب کرده اند. بنابرین سنت تازه ای پاگرفته که می توان متکی به آن به طیف تازه ای از مخاطبان و مشتریان دست پیدا کرد. مجله بوم و دیگر مجلات باید به طور جدی به این موضوع فکر کنند. نالیدن راه حل نیست مگر اینکه مقدمه ای برای ابتکارهای مدیریتی و فروش باشد. در عین حال حفظ اعتبار علمی و تازگی مطالب هم اهمیت اساسی دارد. مجله ای مثل نشنال جئوگرافیک خواهان دارد چون اعتبار دارد و چون برایش زحمت کشیده می شود. قطعا کاری که پایش زحمت کشیده شده بی مشتری نمی ماند.

مطالب دیگر

استاد فلک دولتمند خال

به لایق شیرعلی خیلی علاقه داشت. در شعر مولوی غرق بود. به نازکی های زندگی مردم خود سخت آگاه بود. گرفتارش بود. میان جنگ و

افسانه هر ملیت یک دولت

صداهای قومیت‌گرایانه در ماه‌های اخیر بیشتر از همیشه شنیده می‌شود؛ صداهایی که رسانه‌ها و سیاست‌های معینی آن را بازتاب می‌دهند و طنین اغراق‌آمیزی به آن