بزرگترین دروغ خامنه ای

آقای خامنه ای گفته است و به تاکید که «همه مردم» روز ۲۲ بهمن خواهند آمد (روزنامه های پنجشنبه ۲۰ بهمن را ببینید که برخی همین "همه می آیند" را تیتر کرده اند؛ مثل ایران و جوان و جام جم). آقای خامنه ای چگونه می تواند از همه مردم حرف بزند وقتی تنها گروههای معینی از مردم را می پسندد و حمایت می کند و بر می کشد؟ 
آقای خامنه ای شده است نظام. این را همه می دانیم. بنابرین راهپیمایی هم برای سالگرد انقلاب شده است حمایت از رهبری ایشان و نظامی که ایشان نماد آن و عمود خیمه آن شده است. طوری که اگر او بیفتد انگار نظامی نمی ماند. اما چرا آقای خامنه ای فکر می کند همه خواهند آمد؟ مگر همه مردم در سیاست های او جایی دارند که او فکر می کند حالا همه به خیابان خواهند آمد که از او و نظام اش حمایت کنند؟
آقای خامنه ای به طور سیستماتیک گروههای عظیمی از مردم شهرنشین را رانده و خوار کرده و آواره ساخته است، سیاستمداران اصلاح طلب، دانشجویان فعال، فعالان مدنی، زنان و مردان بسیاری را صرفا به دلیل مخالفت با نظام او به زندان انداخته است و دهان هر منتقدی را به هر نحوی توانسته بسته است و زندانهای طویل المدت داده است. احزاب را از نفس انداخته است. رسانه ها را چون بیگانگان رانده است و دانشگاه را به یاران وفادار خود سپرده است حتی اگر از دانش و آکادمی بویی نبرده باشند (چیزی که دکتر رضا منصوری در نامه دو روز پیش خود آن را ترور نرم دانشگاه می خواند) و هر تشکلی را نابود کرده است و حالا می خواهد همه بیایند. 
فردا هم که مردم به اندازه پر کردن کادرهای دوربین های تلویزیون ولایت آمدند مدعی می شود که دیدید همه آمدند!
آیا ایران برای همه ایرانیان است که همه بیایند؟ نیست. پس همه نمی آیند. آیا می توان جمعیتی هر چند بزرگ را به جای همه مردم جا زد؟ نمی توان. اما آقای خامنه ای گوش اش بدهکار این حرفها نیست. آقای خامنه ای به تصویر مردم علاقه مند است نه به خود مردم. مردم برای او زینت نظام اند نه اصل نظام.
آقای خامنه ای، تنها دوربین های تلویزیونی و تصاویر خبری نیست که خبر از بودن و آمدن همه مردم می دهد. چیزهای دیگر هم هست. البته برای نظامی که سر تا پا به دنبال نمایش است نمایش بسیار مهم است. نمایش همه چیز است. حتی همه مردم. چنانکه دروغی به بزرگی ۹ دی به معنای همه مردم گرفته شد. وقتی آن همه مردم دیگر رانده و کوفته شده بودند و از قاب دوربین های رسمی بیرون ایستاده بودند.
آقای خامنه ای، نه پر شدن خیابانها آمدن مردم است و نه برگزاری انتخابات و پر کردن صندوقها نظام شما را دموکراتیک و مردمی می کند. تنها زمانی که همه مردم خود را صاحب نقش بدانند است که می توانید از همه مردم حرف بزنید. تنها وقتی که مردم متشکل باشند و نمایندگان خود را داشته باشند و با رای نافذ و بدون گزینش استصوابی و تقلب وزارتی، کسی را که می خواهند به پارلمان بفرستند است که سیستم دموکراتیک و مردمی است.
شاید رهبر نظام مقدس فکر می کند هر جفایی به مردم بکند مردم او را تنها نمی گذارند. این توهم کاملا ممکن است. اما فقط توهم است. مردم ایران را آقای خامنه ای شعبه شعبه کرده و با نظام تبعیض برخی را به ضرب زور و تحمیل بر برخی دیگر برتر نشانده است ولی به سالگرد انقلاب که می رسد می خواهد همه مردم بیایند. 
آقای خامنه ای و مدیران تبلیغاتی ایشان وقتی می توانند از همه مردم حرف بزنند که برای همه مردم از معترض و منتقد و از سنی و بهایی و شیعه ناراضی و شهرنشین و مرزنشین احترام قائل باشند. احترام هم به حرف نیست. به رعایت ساختاری است. تا وقتی ساختارهای مردمی غایب است و مردم فقط وظیفه دارند از دولت های نظام فارغ از کیفیت هاشان دفاع و حمایت کنند این رابطه یکسویه و به نفع دولت و حکومت و رهبر است. این رابطه وقتی مردمی می شود که دوسویه شود. تنوع یابد. همه مردم خود را در رفتار و سیاست های دولت ببینند. و البته بتوانند هر گاه اراده کردند رهبر و رئیس جمهور را پای سوال و جواب بکشانند. نظامی که پاسخگو نیست و رهبری که همیشه حرف می زند و هیچگاه گوش نمی کند و سوالی پاسخ نمی دهد نمی تواند از همه مردم حرف بزند.
آقای خامنه ای سالها ست که از مردم از همه مردم جدا افتاده است. حتی اگر او اکثریت مردم را هم با خود داشته باشد رفتار جائرانه ای که با اقلیت مردم کرده است و می کند به او اجازه نمی دهد از طرف همه مردم حرف بزند و ادعا کند که «همه مردم» برای حمایت از او خواهند آمد. اقای خامنه ای تنها رهبر همان گروههایی است که از نظام او برخوردارند. میلیونها ایرانی سرکوب شده و رانده شده و تحقیرشده و زیسته در تحت تبعیض های نظام جمهوری اسلامی رهبری به نام خامنه ای ندارند.
 خامنه ای این را می داند. اما می داند که اگر اعتراف کند که رهبر همه مردم نیست به زبان خود خود را ساقط کرده است. او چاره ای ندارد جز اینکه از همه مردم حرف بزند در حالی که ۲۲ سال حکومت او نشان داده که دلی با همه مردم ندارد. «همه مردم» بزرگترین دروغ او ست. رهبرانی مانند خامنه ای امکان رهبری بر همه مردم را ندارند. زیرا آنها در منش و سیاست و اخلاق خود نافی همه مردم و تایید کننده بعض مردم اند. آنها رهبر اقلیت اند. رهبری که جای «رهبر همه مردم» را غصب کرده است.
تنها رهبر همه مردم است که می تواند از همه مردم حرف بزند؛ رهبری که همه مردم را به رسمیت بشناسد. 

مطالب دیگر

استاد فلک دولتمند خال

به لایق شیرعلی خیلی علاقه داشت. در شعر مولوی غرق بود. به نازکی های زندگی مردم خود سخت آگاه بود. گرفتارش بود. میان جنگ و

افسانه هر ملیت یک دولت

صداهای قومیت‌گرایانه در ماه‌های اخیر بیشتر از همیشه شنیده می‌شود؛ صداهایی که رسانه‌ها و سیاست‌های معینی آن را بازتاب می‌دهند و طنین اغراق‌آمیزی به آن