۱ به نظرم تا اینجا روشن شده است که آقای خامنه ای قصد عقب نشینی ندارد. هیچ کدام از خیرخواهی ها و نصیحت ها و جلسه های محرمانه و تقاضاهای دوستانه به نتیجه نرسیده است. محاکمه ها در دهه فجر هم تعطیل نشده و ادامه یافته و صدور احکام سنگین قطع نشده است. و البته بازداشتهای گسترده تا روز قبل از ۲۲ بهمن ادامه یافته است و به نمونه های نفرت آوری مانند دستگیری خانوادگی رسیده است.
۲ آقای خامنه ای از اینکه محبوب مردم و رهبر همگان باشد ناامید است. راهی را انتخاب کرده است که دیگر از آن برگشتی ندارد. اگر می خواست برگردد باید از فرصتهایی که در پیش از ۲۲ بهمن به او داده شد استفاده می کرد. پس او بازگشتنی نیست. او نشان داده که با تمام وجود دل در گرو مرعوب کردن یا تعبیر جدیدش «مبهوت کردن» دارد. آقای خامنه ای نمونه روشنی از یک معتاد به قدرت است که هر روز باید بیشتر از روز پیش مصرف کند تا راضی بماند و سرحال باشد. او مثل کودکی است که با اصرار و الحاح می خواهد برتر و بالاتر از همه باشد و مرکز توجه باشد و برای آن دست به هر کاری می زند. مبهوت کردن تاکتیک تازه او ست.
۳ در فاصله ۹ دی تا ۱۹ بهمن او هر بار که حرف زده از نمایش ۹ دی یاد کرده است و در آن جمله تاریخی از حضور «دهها میلیونی» هواداران اش در آن روز سخن گفته است. پیدا ست که در گوش او خوانده اند که ۲۲ بهمن از ۹ دی هم بهتر و سازماندهی شده تر خواهد بود. او امید فراوانی به این دارد که ۲۲ بهمن را مثل چماقی بر سر سبزها و رهبران ایشان بکوبد. تمام دستگاه تدارکاتی دولت و ابوابجمعی اش بسیج شده است تا منویات رهبر عملی شود.
۴ در این روزها بر اساس یک کلیشه سی ساله زیاد از وحدت حرف زده شده است. اما واقعیت چیز دیگری است. رهبر و دولت و کارگزاران و سرداران و آخوندهای درباری اش روز ۲۲ بهمن را در عمل روز فصل یا روز جدایی می بینند. آنها در تمام ماههای اخیر به صراحت گفته اند که با موسوی و اصلاحگران نمی توان از وحدت صحبت کرد. تا یک روز قبل از ۲۲ بهمن هم به دادگاههای بی معنی و دستگیری های غیرقانونی ادامه داده اند. این روشی نیست که به وحدت ختم شود. در ذهن آنها وحدت اردوگاه خودشان و بیعت با رهبر خودشان و برائت از نیمه دیگر ملت حاکم است. آخرین شماره روزنامه جوان همین را می گوید: وحدت (با رنگ سرخ)، بیعت (با رنگ سفید)، برائت (با رنگ سبز). معنای آن واضح است.
۵ از نظر رهبر بنابرین روز ۲۲ بهمن روز تشییع جنازه جنبش سبز است. او یک قدم عقب ننشسته است و همچنان مترصد و در کمین است. به او گفته اند که فتنه را روز ۲۲ بهمن جمع خواهیم کرد. حتی برنامه عفو زندانیان نیز که هرساله در آستانه ۲۲ بهمن انجام می شد لغو شده (یا بعدا انجام می شود) تا هیچ علامتی از سازش داده نشده باشد. سرخ ها در کمین سبزها نشسته اند تا ضربه آخر را بزنند. فشار روانی دستگاه امنیت و کارگزارش دستگاه قضایی و نفی همه وساطت ها از سوی رهبری به معنای این است که آنها فقط به یک آس آخر نیاز دارند: نمایشی مانند ۹ دی در ۲۲ بهمن.
۶ اگر این سناریو ناکام نماند روزهای بعد از۲۲ بهمن روزهای سخت و هولناکی برای مردم ایران خواهد بود. از ۲۳ بهمن روند انتقام گیری و شدت عمل مضاعف خواهد شد و من تردید ندارم که به دستگیری رهبران سبز خواهد انجامید و احمدی نژادیسم کامل حاکم می شود. تمام کسانی که با انها مخالف باشند از سمت های بالا و میانی کنار گذاشته می شوند. استادانی که نامه امضا کرده اند قلع و قمع خواهند شد. روزنامه های بیشتری بسته می شوند یا تحت رژیم سانسور ابلهانه تر و رامینی تری قرار می گیرند. کسانی که بازداشت شده اند به مناظره ها و اعترافهای رسوا کشیده خواهند شد. و دیگر هیچ تجمعی در هیچ سطحی تحمل نخواهد شد. دولت احمدی نژاد با این کار هم اهداف سیاسی خود را پیش می برد و هم هر نوع ناآرامی ناشی از وضع اقتصادی و تصمیم های در راه را مهار خواهد کرد. نباید تردید کرد که آنها تمام تلاش خود را در این مسیر به کار می بندند. فردا روز سرنوشت است.
۷ باطل السحر همه این رویاهای سرخ و سیاه حضور سبزها ست. سبزها اگر روز ۲۲ بهمن را از دست بدهند تا مدتها و شاید برای چند سال آینده دیگر نخواهند توانست حضور اجتماعی داشته باشند. آنها به فضای مجازی رانده خواهند شد که نظام مقدس برای آن هم فکر کرده است: سال آینده را سال فتح فضای مجازی نامیده است. و البته ارتش سایبری اش را هم برای آن آماده کرده است.
سبزها نباید اصلا اهمیت روز ۲۲ بهمن را ساده بگیرند. این روزی است که نباید در خانه ماند. اگر امروز صدای آنها شنیده نشود دیگر تا مدتها شنیده نخواهد شد. اما اگر امروز شنیده شد از ۲۳ بهمن به بعد نظام با اکراه تمام عقب نشینی خواهد کرد زیرا بیش از این قادر نیست این بازی را ادامه دهد. بنابرین تمام زورش را خواهد زد که ۲۲ بهمن بازی را ببرد. ولو با قلدری و جرزنی و هل دادن و ناکار کردن و هر راهی که به فکرش برسد. سبزها چه خواهند کرد؟ هر کار می کنند باید مراقب باشند که رودست نخورند. مراقب باشند «مبهوت» نمانند.