شکر ایزد که به اقبال کله گوشه گل
نخوت باد دی و شوکت خار آخر شد
آزادی گنجی آزادی کلمه حق در برابر سلطان جائر است. آزادی زندگی است. پایان عصر انقلاب یک نفره است. پیروزی نقد همراه-با-ستایش است. پیروزی امید است. ما همه با گنجی رشد کردیم. این نوروز است. روز نو. این نوروز بر همه آنها که با این مرد دم زدند و به سلامت و آزادی او و به رنج خانواده اش اندیشیدند مبارک باد!
عکس از عکاس وبلاگستان: کسوف
پس نوشت:
۱ گنجی اسطوره روزگاری است که اسطوره ای ندارد؛ علی اصغر سیدآبادی، هنوز سیدآبادی می گوید هنوز چیز دندانگیری در باره گنجی نوشته نشده است. به نظرم این حرف بجز توصیه به نوشتن و انتظار آن واگوی حال جمع است. شادمانی بهترین متن است. چرا؟ می ترسم بگویم و بگوییم و بگوید و گنجی را دوباره از دست بدهیم! گنجی همیشه حس و هیجان و عواطف ما را به اندازه ذهن و تحلیل و مخالفت و موافقت ما برانگیخته است. همین حالا را اگر بگیریم فکر کنم کمی نیاز داریم نفس راحت بکشیم. از کاری که به سامان آمد. کاری که می توانست با مرگ پوچ گنجی خاتمه یابد با زندگی پرتکاپوی او مدل تازه ای از تغییر در روش اعتراض را ثبت کرده است. او سرمایه ماست. آن را باید حفظ می کردیم. باید حفظ کنیم. گفتم که. همه ما -و نه فقط خودش- با او رشد کردیم. بعد هم گنجی شش سال دویده است. بگذاریم هم او هم ما کمی استراحت کنیم. دست کم تا پس از نوروز! این روزها را به خانواده گنجی و خانواده های خودمان ببخشیم و فراغتی و کتابی و گوشه چمنی و دستمان رسید یار نازک-بدنی!
۲ مردی که همیشه لبخند می زند، این هم عکس های جدید گنجی باز هم از کسوف (قامت اش مثل قلم نی باریک شده است)
۳ گنجی شش سال پیش، عکس های نادر داوودی، ایرانیان
۴ آرشیو خبرهای گنجی را هم در ایرانیان از دست ندهید.