بهترین یادداشت وبلاگی در باره آزادی گنجی:

شادی آزادی را سهل از دست ندهیم

من شاد ام، گنجی آزاد شد، و این خوش­حال­کننده­ترین خبری بود که امسال شنیدم.

امروز، سر کار، صبح تا شب توی نت بودم، عکس­ها را صد بار نگاه کردم و نظرها و نوشته­ها را یک به یک خواندم. چه می­شود کرد: اشک­ام را در می­آورد این آدم، یک­بار برای اسارت­اش باید اشک می­ریختم و یک­بار برای آزادی­اش؛ و البته برای آن زنی که ناباورانه چنین رنجی را با چنان شکیبایی کشید و ایستاد و آزادی همسرش را باز به دست آورد.

با این همه، حالا می­خواهم شادی­ام را جار بزنم: این دیگر ابراز احساس نیست، انجام وظیفه است.

شش ماه پیش، همه­ی ما اقلیت اینترنتی برای­ آزادی­ گنجی رنج­نامه­ی واقعی نوشتیم و شمع مجازی روشن کردیم. حالا وقت این است که صداقت آن اندوه را با جسارت این شادی نشان دهیم.

نمی­دانم فردا روزنامه­ها چه می­نویسند و چه نمی­نویسند؛ اما می­دانم که مهم­تر واکنشی است که ما نشان می­دهیم: این وبلاگستان ایرانی بود که توانست فارغ از همه­ی اختلاف نظرات سیاسی، مساله­ی گنجی را به­عنوان یک مساله­ی انسانی مطرح کند و حق آزادی او را به نام حقوق بشر خواستار شود.

پس از یاد نبریم که اگر احساس می­کنیم در این آزادی سهیم ایم و سهمی هم در این شادی داریم، از ابراز آن دریغ نکنیم. در فرهنگ و فضایی که «آزادی شادی» سخت به دست می­آید، «شادی آزادی» را سهل از دست ندهیم.

از: پیام یزدانجو

مطالب دیگر

هذا فراق بیننا و بینکم

هر چه می گذرد می بینیم شکاف بین ملت و روحانیت معظم بیشتر می شود. طوری که دیگر رفوشدنی نیست. راه ما سوا ست. داریم

انقلاب؛ افسانه و آسیب خلقی شدن

در میان افسانه های سیاست در دوران مدرن کمتر افسانه ای به جذابیت و فراگیری و ویرانگری «خلقی شدن» است. تجربه های انقلابی قرن بیستم