یک
اناری
در دامن تو
سیبی
در دست من
رگهای آبی ام
سرود می خوانند
دو
رودخانه بی صداست
درخت به تصویر خود
می نگرد
آرام
قایقی
چون تبسم
پیش می آید
ماهیان سرود می خوانند
سه
جهان شکفته است.
از دستهایم
سه رود
جاری است
خورشید می خوابد
ماه
از برکه
می نوشد.
در دستانت غرق می شوم.
آبان ۶۹
هذا فراق بیننا و بینکم
هر چه می گذرد می بینیم شکاف بین ملت و روحانیت معظم بیشتر می شود. طوری که دیگر رفوشدنی نیست. راه ما سوا ست. داریم