برای من لنی ریفنشتال Leni Riefenstahl مظهر زنی اعجوبه بود. کاری ندارم که اینجا هر وقت از او یاد می کنند به یادها می آورند که او برای هیتلر فیلم ساخته است. و فراموش می کنند که اندیشه ای در آن دوران وجود داشت که در هیتلر نوعی از بیان خود را یافت و نه ریفنشتال که هزاران روشنفکر و نخبه جامعه آلمانی در تحقق آن می کوشیدند و با صدها هزار تن از مردم ژرمن و غیر ژرمن حمایت می شدند.
آنچه در فیلم های ریفنشتال می بینم خلق حماسه ای از کار و ستایش تن و نیرومندی است. اگر چیزهای دیگر هم در آن هست دیگر مهم نیست. ریفنشتال با هر متر و معیاری زنی بزرگ بود. او از آن نمونه های برجسته ای است که به تمام معنا مظهر فردیت مدرن اند. نه تنها ساختن فیلم های دوران نازی هایش اعجاب آور است بلکه حتی وقتی سالها از آن دوره گذشته بود او همچنان اعجاب آور کار می کرد. نمونه عالی آن سفر او به آفریقا و زیستن با بومیان نوبا Nuba و عکاسی های درخشان از آنهاست و نیز داستان عکاسی هایش در زیر آب در سن هفتاد سالگی به بالا.
آنچه او زیست نشان داد که او به هیچ وجه فیلمساز هیتلر نبود. آنچه او زیست نشان داد که او به اصل هایی برای حیات فرد قائل بود که سالها پس از مرگ هیتلر می توانست دوام یابد. او جوهر چیزی بود که هیتلر صورت مبتذلی از آن بود. او مظهر همان چیزی است که در فیلم درخشان خود جاودانه کرد: پیروزی اراده.
او تمام ۱۰۱ سال عمرش را “زندگی” کرد. من به او ادای احترام می کنم.
استاد فلک دولتمند خال
به لایق شیرعلی خیلی علاقه داشت. در شعر مولوی غرق بود. به نازکی های زندگی مردم خود سخت آگاه بود. گرفتارش بود. میان جنگ و