ریاضت در اقیانوس

دوستانم نگران شده اند که بر من چه رفته است. هیچ. شقشقه هدرت. گاهی جز آنکه بنویسی چاره ای نیست. وقتی نوشتی فارغ شده ای. حال آرامم. می خواهم آرام هم بمانم. گفتم که. من نا امید نیستم که همان دم که تیغ بر گردن اسماعیل گذاشته اند که قانون است و حکم لایتغیر، بدائی حاصل می شود و با قربانی کردن گوسفندی قربانی کردن اسماعیل منسوخ می شود. امروز به فکر دوستی بودم که روی آب های اقیانوس هند چهار هفته ای است که دریا می نوردد و فیلم می گیرد. شرایط از دور زیباست ولی در آن قایق که باشی دست شسته از جهان چندان آسان نیست. در واقع سخت است روزهای طولانی با کمترین امکانات روی آب راندن. پوریا در پروژه ای شرکت دارد که ساخت فیلم مستندی از سفر بومیان اندونزی به ماداگاسکار و آفریقا در هزاره اول میلادی را در دست دارد و با قایقی که بر اساس ساختمان قایق های هزاره پیش ساخته شده سفر می کند. او تنها ایرانی گروه فیلمبرداری است. تا امروز بیش از ۲۵۰۰ مایل سفر کرده و تا مرحله ای که از این کشتی پیاده شود ۵۵۰ مایل دیگر باقی است. این پروژه وب سایتی هم ایجاد کرده که مسیر سفر را روز به روز گزارش می کند: سفر دریایی کشتی بوروبودور. فیلم عجیبی باید از کار در آید. یاد کارهای هرتسوگ می افتم. این هم ریاضتی است. ریاضت سینمایی.

مطالب دیگر

سمرقند و فرزانه خجند

شماره جدید مجله سمرقند که جشن نامه ای برای فرزانه خجندی است در نوع خود کار یکه و یگانه ای است. علی دهباشی جشن نامه

کمون‌های از دست رفته

داشتم زندگینامه فروغ را مرور می کردم برای کاری که در دست دارم. رسیدم به این نقل از م. آزاد و دیگر نتوانستم پیش بروم:

رخ نمایی از جان فرهنگ ما

آنچه در طول جنگ عزرائیل با وطن ما اتفاق افتاد یک بار دیگر شگفتی آورد. گویی پدیده ای نادر بود. پدیده ای که در غوغای