سالی که سلطان شکسته شد

برای ویژه نامه نوروزی مردمک یادداشتی نوشتم که قرار بود در آن از استراتژی های سبزها در سال ۸۸ بگویم و استراتژی های ایشان در سال ۸۹. خلاصه سال ۸۸ از نظر من این است که خامنه ای به عنوان رهبر-سلطان شکسته شد و این نتیجه سیاست چپ های کهنه کار بود و اصلاح طلبان آشنا به خم و چم نظام. به نظر من خامنه ای به عنوان مظهر جباریت سلطانی در مقابل شهروندان و شهروندمداران شکسته شد. نه اینکه دوره سلطانی و پادشاهی در ایران به سر آمده باشد. اصلا این مهم نیست. چنانکه در کشورهای راقیه از ژاپن تا انگلستان هنوز پادشاهی هست. آنچه مهم است این است که اندیشه سیاسی رعیت پروری تمام شده است. این چراغ دیگر نوری ندارد و دارد فتیله می سوزاند.

خامنه ای بازنده بزرگ سال ۸۸ بود و تفکر حامی او که تحجر اسلامیون مصباحی باشد و نوچه های آخرالزمانی به همراه او شکست خوردند. باز هم مهم نیست که به ضرب و زور در میدان ماندند. اما افتضاحی که به پا کردند دیدنی بود. این دست و پا زدن رعیت پروران فوق العاده مهم است. گردشی تاریخی است در سده آزادیخواهی در ایران.

در واقع تفکر سلطان-رعیت است که در سال ۸۸ شکسته شد و شکست خورده است و بزودی از میدان هم به در خواهد شد. اسم اعظم همه رفتارهای خامنه ای-احمدی نژادی همین رعیت پروری و مقابله با شهروند و شهروندمداری است. مدل سیاسی بعدی هر چه باشد چه دینی یا غیردینی چه جمهوری یا غیرجمهوری چه متمرکز یا فدرال چه ادامه همین جمهوری یا تاسیس جمهوری دوم آنچه یقینی است این است که دیگر کسی نمی تواند آیین شهروندمداری را زیرپا بگذارد و قانون بنویسد و حکومت کند. سال ۸۸ سال شهروند شدن مردم ایران بود. آنها در یک پروسه دردناک و همزمان پرنشاط از رعیت بودن مردند و در شهروند شدن تولدی دوباره یافتند. این مهمترین دستاورد ما مردم در سال ۸۸ بود.

سال ۸۹ سال خطیر و پرخطری است. خامنه ای و ولایتی ها با بازگشت یک موج بزرگ روبرو هستند که نتوانسته اند مهار کنند و به دلیل آن تغییر استراتژیک در منظر و معنای سیاست در ایران که گفتم نمی توانند هم مهار کنند. آنها به روشهای تاخیری و زمان خریدن هر چه جدی تر رو می آورند اما با پاسخهای سخت تری از سوی شهروندان روبرو خواهند شد. این نظام و این مدل که اینها دنبال آن اند آینده ای ندارد. کاملا بعید است که ولایتی-رعیتی ها تغییر کنند. ناچار تغییر به آنها تحمیل خواهد شد. هم از درون خیمه نظام و هم از بیرون. و شرح این می ماند به بعد.

یادداشت من برای مردمک را در اینجا بخوانید: بازنده بزرگ سال ۸۸ 

مطالب دیگر

استاد فلک دولتمند خال

به لایق شیرعلی خیلی علاقه داشت. در شعر مولوی غرق بود. به نازکی های زندگی مردم خود سخت آگاه بود. گرفتارش بود. میان جنگ و

افسانه هر ملیت یک دولت

صداهای قومیت‌گرایانه در ماه‌های اخیر بیشتر از همیشه شنیده می‌شود؛ صداهایی که رسانه‌ها و سیاست‌های معینی آن را بازتاب می‌دهند و طنین اغراق‌آمیزی به آن