تحلیل دو-پایه و پیش بینی حرکت رفسنجانی

بیشتر آنچه این روزها در باره نماز جمعه ۲۶ تیرماه می خوانم حاوی انتظارات از رفسنجانی است. گروهی از دوستان نیز هشدار می دهند که نباید انتظار زیادی از رفسنجانی داشت. من تلاش می کنم وضعیت را برای حرکت رفسنجانی در صفحه شطرنج ایران آنچنان که خود می فهمم ترسیم کنم. محور کلیدی سخن من این است که موازنه قدرت در جمهوری اسلامی وقتی صحبت از اختلاف رجال و نیروهای داخل حاکمیت می کنیم به دلیل دو-پایه بودن همیشه فرسایشی و فاقد قاطعیت به سود این یا آن سوی سیاسی است. بعید است در ادامه تنش فعلی این قاعده تغییر کند مگر موازنه نیروها جایی و به دلیلی به هم بخورد.

در فضای قطبی شده کنونی موقعیت رفسنجانی از آن بابت اهمیت پیدا کرده است که او نه جزو دسته کودتاچی است و نه جزو دسته برگ خورده و ناکام و حیران و مغبون. او هم در سراچه قدرت جایی مطمئن دارد و هم در میان مردم و هواداران موسوی از اعتبار برخوردار شده است. اینکه چرا رفسنجانی دارای چنین مقامی است در واقع ناشی از این است که ساخت قدرت در نظام جمهوری بعد از آیت الله خمینی میان خامنه ای و رفسنجانی شکل گرفته است. به هم زدن این ساخت که مطلوب احمدی نژادیست ها و آخرالزمانی های حاکم است به هیچ وجه کار آسانی نیست چون دوپارگی گروه نخبگان را به طور ترمیم ناپذیری افزایش می دهد. به زبان دیگر، نظام را روبروی خودش قرار می دهد.

در تحلیل دو-پایه از ساخت قدرت در ایران اسلامی عمدا و برای ساده سازی مدل خود نقش مردم به معنای عام یا گروههای رقیب و مخالف در خارج از حاکمیت به طور خاص را نادیده می گیریم تا بتوانیم روشن کنیم آینده این دو-پایگی چه خواهد بود. اما در عمل نقشه راه و شیوه بازی در صحنه با لحاظ همه عوامل، پیچیده تر خواهد بود.

بر اساس تحلیل دو-پایه امکان کنار گذاشتن رفسنجانی وجود ندارد مگر اینکه آخرالزمانی ها بخواهند دست به یک تسویه خونین و بزرگ بزنند. آنها بی گمان به این موضوع علاقه مندند اما امکان اجرای آن را به دلیل ریسک بالا ندارند. این در ترجمه عمل سیاسی می شود: فضا را تیره کن و قدرت نمایی را به طور اغراق آمیزی دنبال کن اما با رفسنجانی به طور عملی درنیفت. تیره سازی فضا بر ضد او به این دلیل ساده انجام می شود که فضای مانور او را محدود کند و از عزم حریف برای مقابله به او خبر دهد و رفسنجانی را در گوشه رینگ بیندازد بدون اینکه بخواهد یا توان این را داشته باشد که با ناک اوت کار را تمام کند. رفسنجانی با دانستن این موضوع طبعا باید سعی کند نشان دهد که جا نزده است و گرچه ضربه های سختی خورده اما توان مقابله اش هنوز به طور خطرآفرینی فعال و سرحال است. با این تحلیل امکان اینکه رفسنجانی به طرف اردوی مقابل برود عملا باطل است. او با روش خاص خود تلاش خواهد کرد فضا را برای مانور بیشتر باز کند. همین که او دوباره به منبر جمعه باز می گردد خود نشان دهنده آن است که او در وضع فعلی دست بالا را دارد و بر خلاف تبلیغ حریفان اش زمین نخورده است. رفسنجانی می تواند از موقعیت روز جمعه استفاده کند و بار دیگر نشان دهد که فضا یک قطبی نیست و آخرالزمانی ها نیستند که همه چیز را تعیین می کنند. برای او و همه ملت موسوی هم این نکته اهمیت دارد که فضا یک قطبی نشود.

طبعا حریفان رفسنجانی بر اساس سنت همیشگی خود و با استفاده از برتری رسانه ای شان خواهند کوشید تا از فردای جمعه به بعد رفسنجانی را که یک گام جلوتر آمده است به عقب برانند و فضا را یک قطبی نشان دهند. اما حاصل کار نه غلبه مطلوب آنها که کشاکش فرسایشی است. زیرا نه آنها قادرند که بازی را تمام کنند و نه این طرف با تمام محدودیتها و بازداشتها و پرونده سازی ها می تواند حرف خود را به کرسی بنشاند.

  رفسنجانی در عین حال این برتری را دارد که گرایش مردم به موسوی او را نیز به دلایل مختلف از جمله انتقاد بی پرده اش ار احمدی نژاد به چهره ای مثبت و حتی محبوب تبدیل کرده است. رفسنجانی در واقع بازی چهار سال پیش احمدی نژاد را  به خود او بر می گرداند. در آن زمان او از خراب شدن چهره رفسنجانی به سود خود بهره برداری کرد. حال وضع طوری است که آنقدر چهره احمدی نژاد خراب شده که هر کس در مقابل او قرار بگیرد محبوب می شود. طبعا رفسنجانی این تپه استراتژیک را از دست نخواهد داد و حرفی نخواهد زد که بر اساس آن بتوان او را در کنار احمدی نژاد نشاند. او دلایل شخصی کافی هم دارد که در کنار رئیس جمهور متقلب قرار نگیرد. کمترین اش پرده دری ها و بی حرمتی های او ست. بعلاوه رفسنجانی از ماهها پیش در نقش منتقد ارشد احمدی نژاد ظاهر شده است و این موضع را هم به لحاظ سابقه کار و هم به دلیل رتبه سیاسی خود به عنوان یکی از دو پایه نظام رها نخواهد کرد.

بنابرین رفسنجانی در روز جمعه روبروی رهبر نخواهد ایستاد اما موضع خود را به عنوان یکی از دو پایه نظام تثبیت خواهد کرد. طبیعی است که چون نظام قانونا یک رهبر دارد طرفداران رهبر می توانند با این پایه دوم که به صورت عرفی پذیرفته شده مقابله کنند. اما هنر رفسنجانی این بوده است که در طول بیست سال گذشته همواره این نقش عرفی را به خوبی مدیریت کرده و حفظ کرده است. دلیلی وجود ندارد که فکر کنیم او در موقع ضعف یا کناره گیری است. بر عکس او اکنون در قوی ترین موقعیت خود در سالهای پس از ریاست جمهوری اش قرار دارد و حریف به دلیل از دست دادن افکار عمومی در ایران و جهان در ضعیف ترین موقعیت  است. رفسنجانی ممکن است حریف را کمی دستگیری کند تا بتواند در مقابل برای جبهه خودی امتیازی بگیرد. میزان این امتیاز بستگی به این دارد که او چقدر با دست پر بازی کند. اما آزادی دستگیرشدگان از مردم و نخبگان و دلجویی از خانواده های قربانیان کف آن است و رفتن به سوی ابطال انتخابات یا عدم کفایت احمدی نژاد سقف آن.  

اما آنچه تا اینجا گفتم از نگاه تحلیل دو-پایه بود. از نگاهی دیگر، رفسنجانی در میان دره عظیم جدا افتادن مردم از دولت و رهبری قرار گرفته است. دو سوی این بازی سر آشتی و کوتاه امدن ندارند. رفسنجانی باید حرکت خود را چنان با ظرافت همراه کند که در سوی دشمن دیده نشود اما از نگاه آخرالزمانی ها به کروبی و موسوی هم تبدیل نشود. این البته قولی است که جملگی بر آن اند. گوی سبقت در میدان رفسنجانی است. اینکه او از این گوی و میدان چگونه استفاده خواهد کرد سرنوشت او و سرنوشت نظام دو-پایه را مشخص خواهد کرد. پس جمعه روز مهمی است.

مطالب دیگر

استاد فلک دولتمند خال

به لایق شیرعلی خیلی علاقه داشت. در شعر مولوی غرق بود. به نازکی های زندگی مردم خود سخت آگاه بود. گرفتارش بود. میان جنگ و

افسانه هر ملیت یک دولت

صداهای قومیت‌گرایانه در ماه‌های اخیر بیشتر از همیشه شنیده می‌شود؛ صداهایی که رسانه‌ها و سیاست‌های معینی آن را بازتاب می‌دهند و طنین اغراق‌آمیزی به آن