بهار خبر و آفت های آن

برای خبر نوشتن مثل زمین فوتبال باید به میدان رفت و توپ زد. در این یادداشتها تلاش می کنم در احترام به موج خبر-نگاری جدید تجربه های خودم را با دوستان جوانترم مطرح کنم. نیوزبان که سایتی برای نقد خبر است محل انتشار این یادداشتها خواهد بود:

برای هیچ روزنامه نگاری چیزی بدتر از خماری بی خبری نیست. مثل دکان کسادی که فروشنده روی چارپایه ای بیرون در انتظار نشسته باشد در عصری دلگیر و کشدار. اما هیجان خبر و رونق و ترافیک خبر هم مثل رسیدگی به یک دکان شلوغ و پرمشتری کار آسانی نیست. همه باید به چیزی که دنبالش هستند برسند و باید نیروی کافی برای پاسخگویی داشت. باید مراقب هم بود. همه مشتری ها دنبال خرید و داد و ستد نیستند. بعضی ها برای کارهای دیگر می آیند.

روزهای پرهیجان خبر در ایران و از ایران روزهای خوبی است برای محک زدن روزنامه نگار و رسانه. هر روزنامه نگاری و هر رسانه ای خود را در بحران است که نشان می دهد. خیلی ها نمره قبولی نمی گیرند. خیلی ها چهره می شوند و اقبال پیدا می کنند.
بهار خبر روزگار رونق است و به همان میزان روزگار علفهای هرز. باران که می بارد هم خاک را سبز می کند و جلوه می بخشد و هم شما را ناچار می کند کار تشخیص و وجین کردن را جدی بگیرید. همه چیز سبز می شود و گل می کند. اما شما هستید که باید تشخصی دهید کدام گل از گیاه هرز و کدام گل همان است که کاشته اید و می خواهید.
خبر همیشه نیاز به مدیریت دارد. مثل باغ است. اگر درست مدیریت نشود باغی است که بعضی گوشه هاش آب خورده و رسیدگی شده و بعضی گوشه هاش کچل است یا پژمرده. بعضی ها هم که نتیجه کارشان اصلا باغ نیست. یک گلفروشی بی نظم و نظام است با گلهای تازه و کهنه و نیم-آب-خورده و زیاد-در-آب-مانده.

دنباله مطلب را در اینجا بخوانید

مطالب دیگر

استاد فلک دولتمند خال

به لایق شیرعلی خیلی علاقه داشت. در شعر مولوی غرق بود. به نازکی های زندگی مردم خود سخت آگاه بود. گرفتارش بود. میان جنگ و

افسانه هر ملیت یک دولت

صداهای قومیت‌گرایانه در ماه‌های اخیر بیشتر از همیشه شنیده می‌شود؛ صداهایی که رسانه‌ها و سیاست‌های معینی آن را بازتاب می‌دهند و طنین اغراق‌آمیزی به آن