Search
Close this search box.

آیا ما ملت کنجکاوی هستیم؟

پیشانی شماره پنجم هزارتو
من پشتکار دوستان دست-اندر-کار هزارتو را تحسین می کنم ولی هر بار این مجموعه شماره دیگری منتشر می کند از خود می پرسم چرا این موضوع خاص؟ و بعد: هیچ گونه رابطه ای بین موضوع و سوابق مطالعاتی آن و دستکم جامعه ایرانی برقرار شده است؟

هزارتو خوب است. در حد خواندنی های اتوبوسی. لذتی دارد برای صرف خواندن. بد هم نیست اگر به همین لذت هم خواننده خود را برساند. اما به میرزا هم سر میز چای و قهوه ای که با هم در لندن خوردیم گفتم که این کار را با این همتی که بدرقه اش می کنید باید سنگین تر بگیرید. یعنی دو کلمه هم تحقیق داشته باشد. در وضع موجودش عمدتا مطالب امپرسیونیستی است. به قول علما استحسانی است. ادبیات اش بیشتر است تا جامعه شناسی اش. شاید پسند من دیگر است ولی گمان ام بر این است که هزارتو بدون اینکه خارخار تاملی در خواننده ایجاد کند خواندنی وقت فراغت تهیه می کند. و نمونه ای از آندست روزنامه نگاری وبستانی که بهتر است نمونه بهترین کار ممکن شناخته نشود. زیرا ادامه مجلات کاغذی یکی دو نسل پیش، روی وب است. اما مجله اینترنتی نیست. مجله امروز نیست. یا نیست چنانکه باید.

نمونه را در همین باب سفر: هیچ اشاره ای به سیر و سلوک و سالکان و مسافران عرفان ایران نیست؛ هیچ بحثی از سفر آفاقی و انفسی نیست. خب اینها از شمار مسائل کلاسیکیه هستند. در باره دنیای امروز چطور؟ چرا ملل دنیا سفر می کنند؟ چرا ایرانی ها سفر نمی کنند برای تماشای جهان؟ ایرانی های مسافر در بعد از انقلاب کیان اند؟ فرهنگ و ضدفرهنگ توریسم کجاست؟ آیا ما ایرانی ها مردم کنجکاوی برای شناخت جهان هستیم؟ آیا ادبیات سفر ما لاغر است یا فربه است؟ و اگر لاغر است به چه معنا باید گرفته شود؟ اصلا ما وقتی در باره سفر می نویسیم بیشتر به چه چیزهایی توجه می کنیم؟ سفرنامه های قاجاری ما چه می گوید و سفرنامه های معاصرتر مان چه از حال و هویت و نگاه ما برملا می کند؟ و آخر هم اینکه بر سر حق سفر که از حقوق پایه آدمی است چه آورده ایم؟ در دنیایی که بر اساس سفر بنیاد شده است جای ما کجاست؟ و بشمار از این شمار.

نمی شود مجله درآورد و به مسائل اساسی موضوع نیم نگاهی هم نینداخت. یعنی مجله را بر اساس انضمامی بودن مسائل اش باید سنجید. یعنی تعلقات ایرانی اش. و البته بایستگی های دانشورانه اش. تا مثل فوت عظیم بحث امپراتوری – شماره پیش- نشود که نگریستن در آرای آنتونیو نگری را که اساس تازه ترین و مهمترین بحثهای امپراتوری است یکسره به دست غفلت سپرده بود. هزارتو می تواند مجله درخشانی باشد وقتی دست کم طرحی از مسائل اساسی هر موضوع که در آن ورود می کند به دست دهد. به نیازی پاسخ گوید و از نیازی مایه گیرد. وگرنه همواره در حاشیه خواهد ماند. 

مطالب دیگر

استاد فلک دولتمند خال

به لایق شیرعلی خیلی علاقه داشت. در شعر مولوی غرق بود. به نازکی های زندگی مردم خود سخت آگاه بود. گرفتارش بود. میان جنگ و

افسانه هر ملیت یک دولت

صداهای قومیت‌گرایانه در ماه‌های اخیر بیشتر از همیشه شنیده می‌شود؛ صداهایی که رسانه‌ها و سیاست‌های معینی آن را بازتاب می‌دهند و طنین اغراق‌آمیزی به آن