*این یادداشت را به دوست تاجیک ام داریوش رجبیان تقدیم می کنم
تا ایران بودم لاهوتی را قدر ندانستم. او را در تاجیکستان کشف کردم. با حرمتی که بین مردم آن دیار داشت و با فیلم درخشان “استاد” ساخته مستندساز بزرگ تاجیک دولت خدانظر. بعد هر چه می خواندم از تاجیکان و تاجیکستان با نام لاهوتی آمیخته بود. مهر او به دلم نشست و او را برای نخستین بار همچون شاعر بجا آوردم و پذیرفتم. شعرش دهان به دهان می چرخد و کودکان دبستانی نیز با او آشنایند. او واقعا شاعر ملی تاجیکستان است. چه ترانه های نغز از او خوانندگان خوانده اند و چه عشقی به این مردم داشته است که هنوز گرمی آن را می توان در یادکرد تاجیکان از او بازیافت. اما این شاعر بزرگ همه جا دل در گرو وطن مادری ایران داشته است و آن را جا به جا در نوشته ها و سروده ها و نامه هاش که همین تازگی منتشر شد بیان کرده است. ایرانی ها او را فراموش کرده اند اما او هیچگاه ایران را فراموش نکرده بود. و همواره با حزنی عمیق از خاک و خاطرات وطن یاد می کرد.
برای من که سالیانی است از وطن دور افتاده ام این حس آشناتر است. می فهمم که چه می گوید و از چه می سوزد. این یکی از زیباترین غزلهای میهنی اوست:
تنیده یاد تو در تار و پودم میهن ای میهن
بود لبریز از عشقت وجودم میهن ای میهن
تو بودم کردی از نابودی و با مهر پروردی
فدای نام تو بود و نبودم میهن ای میهن
فزونتر گرمی مهرت اثر می کرد، چون دیده
به حال پر عذابت می گشودم میهن ای میهن
به هر مجلس به هر زندان به هر شادی به هر ماتم
به هر حالت که بودم با تو بودم میهن ای میهن
اگر مستم اگر هشیار اگر خوابم اگر بیدار
به سوی تو بود روی سجودم میهن ای میهن
به دشت دل گیاهی جز گل رویت نمی روید
من این زیبا زمین را آزمودم میهن ای میهن
غزل به نظرتان آشنا نمی آید؟ درست است این را استاد آواز زمان ما شجریان به زیبایی تمام خوانده است. من وقتی امروز از داریوش رجبیان دوست تاجیک ام شنیدم که شجریان غزلی از لاهوتی در وصف میهن خوانده است هر چه به ذهنم فشار آوردم ندانستم کدام را می گوید تا خطی از آن را خواند. “اما اینکه نامی از میهن ندارد؟!” گفتم. و داشته بوده است. به خانه که آمدم در دیوان لاهوتی که از دستفروشی در دوشنبه خریده ام غزل را بازیافتم. به تاریخ: مسکو ۱۹۵۵. حالا ۵۰ سال از سرودن آن می گذرد. بعد با داریوش محمدپور صحبت کردم که در دوستداری موسیقی و برخورداری از حافظه شعری از آن آدمهای کمیاب است و ارادتی عظیم به شجریان دارد. به یادم آورد که چندی پیش یادداشتی نوشته بوده است در همین زمینه. “آه درست است.” ولی نکته را آنجا نگرفته بودم. درک هر چیزی زمان خود را می خواهد. اما حالا دیگر فراموش نخواهم کرد. “پس واقعا تلویزیون ایران تکرارهای پرمعنای میهن ای میهن را از اصل نوار ضبط شده صدای استاد برداشته و دوباره ترانه را میکس کرده است؟!”
من با دوست تاجیک ام گفته بودم که حتما شجریان خود نخواسته بوده که میهن در شعر بیاید که در مرام جمهوری ما لابد وقتی لاهوتی می گوید: “به سوی تو بود روی سجودم” مساله دار است. آوردن اسم خود لاهوتی هم مساله دیگری است. یا مصلحتی دیگر در کار بوده. نمی دانم. ولی صد دریغ که این ترانه بسیار زیبا از اصالت میهنی خود افتاده است. اما حال می فهمم که قصه این نبوده است. دروغی در کار درج شده است عامدانه. دروغی که تاریخ یک اثر را نابود کرده یک شعر میهنی زیبا و خاطره انگیز را از شاعری دور از وطن به یک ترانه قلابی عرفانی یا هر چه دیگر تبدیل می کند. یک ترانه عاشقانه یا میهنی اصیل صدهزار بار بهتر از یک ترانه قلابی است با هر مقدار از تعبیرات تزریقی و دستکاری شده عرفانی. مگر شرط اول معرفت راستی نیست؟ داریوش هم گشت و پیدا کرد و گفت که شجریان هم همینجا با آن اهل دروغ جنجال کرد و نامه نوشت. و البته سزا همین بود.
دوست می دارم روزی تمام کارها و آثار لاهوتی در تهران منتشر شود. و تمام ترانه هایی که تاجیکان و ایرانیان از شعر او خوانده اند. دوست می دارم نسخه خوبی از فیلم مستند دولت خدانظر هم روزی در تهران پخش شود. گرچه این یکی را همینجا هم می شود انجام داد. باید با یکی از این شبکه های ماهواره ای صحبت کنم که برای ایرانیان برنامه پخش می کنند. کاش شجریان هم یکبار دیگر این ترانه را بخواند و دروغ را از آن بزداید. این می تواند یک سرود میهنی باارزش شود. در این بی گمانم.
ترانه شجریان را در اینجا گوش کنید (از طربستان ملکوت)؛
مثله کردن ستایش سرزمین مادری، نامه استاد شجریان به علی لاریجانی:
“سالها پیش ، به هنگام جنگ عراق علیه ایران ، در دفاع از سرزمین مادری تصنیفی به نام ” میهن ای میهن ” اجراکردم ، این تصنیف ستایش سرزمین مادری و مهرورزی بدان بود. بگذریم که آن تصنیف، مدتها اجازه پخش نداشت. اما اکنون هم که اجازه پخش یافته است بخشی از آن حذف شده است. از شما می پرسم آیا عشق به سرزمین ومیهن گناه نابخشودنی است که باید حذف شود ؟ اگر شما تصنیفی را نمی پسندید ، چرا آن را پخش می کنید و چرا آن را مطابق سلیقه خودتان مثله می کنید؟” – بهمن ۱۳۷۵
تنیده یاد تو در تار و پودم، یادداشت داریوش محمد پور ؛
نامه های لاهوتی شاعر محزون، مرور نامه های لاهوتی به قلم شهزاده سمرقندی برای بی بی سی؛
و:
تصویرهایی از لاهوتی، عکس های جهانشاه جاوید از روی فیلم “استاد” ساخته دولت خدانظر؛
طربخانه تاجیکی سمرقند را هم اگر تا به حال ندیده و نشنیده اید حتما ببینید و دو آهنگ زیبای تاجیکی بر اساس شعرهای لاهوتی را آنجا بشنوید. آن “خورشید من کجایی” که من سخت دوست می دارم نیز انگار برای ایران سروده شده است گرچه به عنوان شعر عاشقانه صرف هم بسیار دلنشین است.