Search
Close this search box.

کارزار شیرین

می گویند شیرین عبادی از نزدیک اصلا آدم دلنشینی نیست. یا می گویند حرف بلد نیست بزند. می دانید دیگر. از همین حرفها که ما جماعت معمولا در باره آدمهای سرشناس می زنیم. اما برای من شیرین عبادی یک اقدامگر هوشیار و موقعیت سنج است. اصلا اهمیتی ندارد که از نزدیک چه طور است. چرا که از نزدیک فقط گروه معینی او را می بیننند. سهم ما همین نگاه عمومی است. همین هم مهم است. آدمها به نقش هاشان اهمیت پیدا می کنند. چه بسیار آدمهای خوش صحبت و دانای کل که هیچگاه نقش مهمی در جامعه پیدا نمی کنند. اینکه توقع داشته باشیم هر کس جایزه نوبل را برده بهترین سخنران و فعال سیاسی و یا یک لیدر ذاتی باشد بی خود است. شیرین عبادی حقوقدان است و کارش را هم خوب بلد است. همین مهم است. شاید هم بری از نقص نباشد بهتر است! به ما نزدیک تر می شود. به قهرمان دورتر. به بت تبدیل نمی شود. 

شیرین عبادی این روزها به یکی از مهمترین کارهایی که از پس هیچکس دیگری برآمدنی نبوده در این سالها دست زده است: چالش با دستگاه قضایی. موقعیت بی نظیر او که تا به حال از آن استفاده نکرده بود چندین بار در مواجهه با دستگاه قضا این غول یک چشم را در هفته های اخیر  به عقب نشینی واداشته است. حالا او با همان روش همیشگی اما با اعتماد به نفس بیشتر و آگاهی از نقش اجتماعی اش به مصاف دیگری رفته است: همه مردم در دادگاه به وکیل نیاز دارند این حق آنهاست و نمی توان کسی را از این حق محروم کرد.

شیرین عبادی مهمترین کاستی های دستگاه قضا را نشانه رفته است. از زندان انفرادی و احضارهای بی دلیل تا محروم کردن متهمان از حق داشتن وکیل. شیرین عبادی مزه شیرین موفقیت را به ما می چشاند. موفقیت هایی هرچند کوچک اما سرنوشت ساز. عقب نشینی دستگاه قضا باعث پیشروی هر چه بیشتر نهضت حقوقدانان ما خواهد شد. ما در کارزار اجتماعی خود داریم به تدریج گروههای مرجع تازه خود را پیدا می کنیم. اقتصاد دانان ما تا حال چند بار دستگاه قانونگذار را مورد خطاب وانتقاد قرار داده اند. حقوقدانان ما آهنگ آن دارند که دستگاه قضا را به اعتراف حقوق مردم وادار کنند. روزنامه نگاران به فعالترین تحلیل گران عرصه اجتماعی و سیاسی تبدیل شده اند. تابوها و اقتدارهای پدرسالار و با تفکر عهدقاجار در حال شکسته شدن اند. حق و قانون همان یک کلمه معروف آغاز قرن دارد زندگی ما را زیر و زبر می کند. مردم صف به صف و سنگر به سنگر جلو آمده اند. زبان آنها به انتقاد باز شده است.

ما مردم پیروزی مان در حمله این و آن و ریاست این کسان یا آن کسان نیست. ما وقتی پیروزیم که “حق” خود و “حقوق” خود را بشناسیم و نگذاریم کسی به هیچ بهانه آن را زیر پا بگذارد. آنچه ما در ایران امروز به آن نیاز داریم یک کارزار حقوقی است. این کارزار همه مشخصه های مطلوب ما ایرانیان را در خود دارد بویژه صلح طلبی را. اذعان به حقوق ما فقه و فقیه را هم سر عقل می آورد. قانونگذار را هم مردم نگر می کند. سیاست را هم به منافع ما همچون یک ملت محدود می سازد و از فضولی های بیجا -که باز متکی به دستگاه قضا ست- باز می دارد.     

در وب:
دستگاه قضا در محاصره زنی شجاع
تجربه های کافکایی زندانیان ایرانی
تشکل های مدافع حقوق بشر مصمم در کار خود و پر انرژی
هر محاکمه ای بدون وکیل غیرقانونی است

و:
بار دیگر پیشنهاد شیرین عبادی برای ریاست جمهوری، معصومه ناصری، زنان ایران

مطالب دیگر

استاد فلک دولتمند خال

به لایق شیرعلی خیلی علاقه داشت. در شعر مولوی غرق بود. به نازکی های زندگی مردم خود سخت آگاه بود. گرفتارش بود. میان جنگ و

افسانه هر ملیت یک دولت

صداهای قومیت‌گرایانه در ماه‌های اخیر بیشتر از همیشه شنیده می‌شود؛ صداهایی که رسانه‌ها و سیاست‌های معینی آن را بازتاب می‌دهند و طنین اغراق‌آمیزی به آن