قلمدون

بهترین کارت تبریک اینترنتی: شناخت وسیعی از این نوع کارتها ندارم ولی این کارت از شرکت اچ پی hp بهترین کارتی است که دیده ام. تقدیم به همه دوستان دیده و نادیده ای که برای آغاز سال ۲۰۰۵ از من کارتی نگرفتند و باید می گرفتند! – موشواره را روی آن بچرخانید تا قابلیت های شگفت آن را کشف کنید. چه خیال رنگینی دارد! (از دکمه کناره سمت راست هم استفاده کنید تا فصل ها را برایتان مثل شهر فرنگ های قدیم به نمایش درآورد.) – برای من ولی هیچ جشن آغاز سالی جای نوروز را نمی گیرد. 

آدورنو و هگل هم با رفراندوم مخالفت کردند: گرچه با زبان لنین! مراد فرهاد پور و امید مهرگان در مقاله ای دیرهنگام و با زبانی متعلق به عصر پیش از فروپاشی برادر بزرگ مخالفت این بزرگواران عالم فکر و فلسفه و سیاست را با رفراندوم اعلام کردند. اولا من ایمان آوردم که شماری از روشنفکران ما واقعا دیگر نثر فارسی را در هنگام تالیف هم ترجمه ای می نویسند. ثانیا ایمان آوردم که اگر متن اصلی در برابرشان نباشد نمی توانند دو تا جمله سر راست و روشن از زبان خود بنویسند (مشکلاتشان در وقت ترجمه به کنار!) و از مافی الضمیر خود به زبان فارسی امروز و نه پریروز سخن بگویند. ثالثا فهمیدم که چه قدر دیر می جنبند و چقدر کند و گنگ عمل می کنند. رابعا نفهمیدم اگر آنها واقعا معتقدند که باید چنین طرح هایی را “مطلقا نادیده انگاشت” چرا به خود زحمت بیانیه نوشتن داده اند! نهایتا یاد استاد نازنین مهرداد بهار افتادم که می گفت: یک جامعه را باید متفکران اش اداره کنند اما با این روشنفکران ما آینده ای نخواهیم داشت. 

مطالب دیگر

استاد فلک دولتمند خال

به لایق شیرعلی خیلی علاقه داشت. در شعر مولوی غرق بود. به نازکی های زندگی مردم خود سخت آگاه بود. گرفتارش بود. میان جنگ و

افسانه هر ملیت یک دولت

صداهای قومیت‌گرایانه در ماه‌های اخیر بیشتر از همیشه شنیده می‌شود؛ صداهایی که رسانه‌ها و سیاست‌های معینی آن را بازتاب می‌دهند و طنین اغراق‌آمیزی به آن