ارزش های رسانه ای سایت های اصلاح طلبان

من با تصویر سیاه و سفیدی که سایت های سیاسی از جامعه و گرایش های سیاسی می سازند موافقتی ندارم. امروز چنین سایتی است. سایتهای اینچنینی دایره گزینش خبر محدودی دارند. زبان آنها چیزی شبیه به شب نامه است تا زبان سیاسی در شبکه جهانی. به آنها نمی توان اعتماد کرد. آنها بشدت جانبدارانه رفتار می کنند.

سخن من در موضع سیاسی آنها نیست. من از این بابت فرق زیادی بین “امروز” با سایتهای مخالفش- طیفی مثلا از  “بازتاب” تا “دریچه”- نمی بینم. اینکه به کدامیک باور دارید به توانایی های ژورنالیستی آنها برنمی گردد بلکه بسادگی ناشی از ترجیح سیاسی شماست. در این سایت ها خبر به یک معنا وجود ندارد. هر چه هست تفسیری آشکارا جانبدار از واقعه های گزینش شده است.

در شماری از اخباری که بویژه این روزها در “امروز” آمده نوعی گرایش به ادبیات سازمانهای زیرزمینی دیده می شود. این اصلا گرایش سالمی نیست. تهی شدن از زبان دیپلماتیک رانده شدن به موضعی است که مشهور بود زمانی استراتژیست های امنیتی ایران با مجاهدین خلق می کردند: آنها مجاهدین را گام به گام به موضعی می راندند که دیگر تنها با خشونت می شد پیش رفت. تن دادن به زبان عریان مساوی است با رانده شدن از دنیای سیاست و زیرزمینی شدن.

دنیای “امروز”ی ها دنیای بسته و محدودی است با شخصیت ها و نامها و حساسیت های محدود. مهم نیست که این نامها اصلاح طلب اند. مهم این است که این حلقه بسته یک قبیله است. قبیله گرایی مهلک ترین آفت سیاست امروز  در ایران است.

یک نگاه به نوع اخباری که در سایت هایی مثل “امروز” می آید نشان می دهد که چقدر از نظر تنوع فقیرند. هیچ سیاستی و سیاستمداری در جهان مدرن نمی تواند صرفا با گزارش یکطرفه ای از اخباری مشابه و محدود به یک کار جدی سیاسی دست بزند. تولید کنندگان خبر در این سایت ها نگاه بسته خود را با روش کار خود فاش می کنند.

در جهانی که حزب های سیاسی هزاران دلار خرج تبلیغ مرام و برنامه خود می کنند و به کادرسازی می پردازند، گردانندگان سایت “امروز” و سایت های مشابه آن می خواهند با کمترین هزینه و از ساده ترین روش یعنی روش خطی روزنامه های قدیم که کارشان راسته چینی بود و روزنامه را شبیه رمان عشق و انتقام یا امیر ارسلان چاپ می کردند به تبلیغ نگاه و جایگاه خود بپردازند. این گردانندگان تا به حال هیچ هوشمندی خاصی در شناخت وب و امکانات گسترده طراحی و انعکاس آزاد خبر از خود نشان نداده اند. آنها وب را نمی شناسند.

“امروز” و سایت های مشابه تنها اعتبارشان ظاهرا به خبرهای ویژه ای است که منتشر می کنند. اما من به سختی می توانم به یاد بیاورم که آنها خبری منتشر کرده باشند که واقعا به قول اینجایی ها اسکوپ باشد. ابداع در خبرسازی  یا کشف خبر سهل است، من در طومار خبرهایی که می آورند هرگز ابداعی در روش بیان یا نگارش یا گزینش ندیده ام. 

گاه با خود فکر می کنم پس چگونه همین افراد یا دوستان آنان توانستند چندین روزنامه درآورند که هر یک تحرکی در نحوه انعکاس خبر در رسانه های ایران بود. اما حقیقت آن است که روزنامه را نویسندگانش روزنامه می کنند و در سایت های موسوم به اصلاح طلب نویسنده فعال و آشنا به قلم کمتر دیده می شود. این سایتها را به اصطلاح “بچه های سیاسی” می گردانند نه ژورنالیستهای وابسته به یک حزب.

در عین حال، از نگاه ژورنالیستی و خبرسازی و شکل دهی به اذهان عمومی موفق ترین روزنامه ها هم روزنامه های خارج از حیطه گردانندگان امروز این سایتها بودند. یعنی گروه روزنامه های جامعه و نشاط و توس. جامعه از این میان یک سرو گردن از همه بالاتر می ایستد. الگویی درخشان در کار سیاسی بر اساس رسانه. 

من شخصا علاقه مندم روزگاری همه این سایتها چه “امروز” باشد چه “رویداد” یا “بازتاب” و غیر آن با حداقلی از درک رسانه ای منتشر شوند. ما از اول انقلاب این مشکل را داشته ایم و لمس کرده ایم که آدمهای غیر اهل فن به دلیل احساس تکلیف می خواسته اند نقاش یا فیلمساز یا مدیر شرکت یا خبرنگار  و سفیر و وزیر  و  نویسنده و شاعر و مانند آن شوند. این مشکل هنوز هم هست. یکبار برای همیشه باید گفت برادر هر که هستی و هر گرایش سیاسی که داری برای هر کاری که می خواهی بکنی اول اهل فن شو. ولی اگر کسانی تا امروز نیاموخته اند که برای هر کاری بایسته ها و پیش نیازهایی وجود دارد و حداقلی از آماده سازی و بلکه خودسازی، دیگر نیز نخواهند آموخت. دل بستن به آنها خطاست.

وب نویسی می تواند و قابلیت آن را دارد که به متن مدرن و همگانی ما تبدیل شود. اما اگر با معیار سایت های سیاسی قضاوت کنیم من هم با آشوری موافقم که امروز متن های مدرن ما در روزنامه هایی مثل شرق تولید می شود و سایت ها بویژه سایت های سیاسی سهم قابل اعتنایی در این زمینه ندارند.

در وب: از حرکت وبلاگ نویسان سپاسگزاریم و می دانیم که امروز و رویداد و بامداد حرفه ای منتشر نمی شوند
 

مطالب دیگر

استاد فلک دولتمند خال

به لایق شیرعلی خیلی علاقه داشت. در شعر مولوی غرق بود. به نازکی های زندگی مردم خود سخت آگاه بود. گرفتارش بود. میان جنگ و

افسانه هر ملیت یک دولت

صداهای قومیت‌گرایانه در ماه‌های اخیر بیشتر از همیشه شنیده می‌شود؛ صداهایی که رسانه‌ها و سیاست‌های معینی آن را بازتاب می‌دهند و طنین اغراق‌آمیزی به آن