Search
Close this search box.
سی‌ سال است که این مردم فاقد رسانه ملی‌ اند

آرش سبحانی

۱- سی‌ سال است که تصویری که جهانیان از ایران دارند عده‌ای آدم بی‌ اعصاب صورت منفی است که یا دارند داد میزنند یا پرچم آتیش میزنند یا فتوای قتل کاریکاتوریست‌ها را صادر میکنند. دو سال پیش طبق یک نظر سنجی جهانی‌ ایران دومین کشور منفور دنیا بعد از اسرائیل نام گرفت این محبوبیت را مرهون تلاشهای بی‌ وقفه کوتوله های سیاسی منور و صاحب کرامت داخلی و البته تبلیغات رسانه‌های بیگانه هستیم که به مقتضای منافع خودشان حتی خشایارشا را هم حاضرند با آن هیبت عجیب و نخراشیده که در فیلم سیصد شاهد بودیم نشان بدهند. 

۲- سی‌ سال است که مغز و اعصاب ایرانیان توسط رسانه‌ای که حتی فوتبال را هم سانسور میکند در حال سوهان کشی‌ است. دروغ و تملق و چاپلوسی در مقیاسی عجیب و با پشتکار مجریان بی‌ مزه و ننرش با حجم زیاد و به صورت روزانه در حال تولید و پخش است. در مورد صدا و سیمای حکومت اسلامی نوشتن حتی کاری است که اعصاب پولادین میخواهد، از خواندن کیهان هم شاید زجر آور تر است! ….نه شاید به یک اندازه، ولی واقعا این دو رسانه که با پول همین مردم اداره میشوند جز ترویج افکار مریض استاد گیوه چی‌ ملقب به مصباح (که با حفظ سمت به تازگی سخنگوی خداوند روی زمین هم شده است!) و نشان دادن تصویر و نقل قول‌های بی‌ معنی و تاکیدات مهمل یک سری آدم اسیر شهوت قدرت هیچ کار دیگری نمیکند! 

۳- سی‌ سال است (یا صد سال است؟) روزنامه نگاران این سرزمین تحت شکنجه یا تحت تعقیبند، نویسندگان و شاعران ممنوع القلم، هنرپیشگان واقعی‌ ممنوع التصویر، خوانندگان ممنوع الصدا و به طور کلی‌ همه غیر از حلقه تنگ خودی‌ها ممنوع الوجودند! صدای این مردم در فاصله بستن پی در پی روزنامه‌ها توسط وبسایت‌ها و وبلاگ‌ها یا موسیقی زیرزمینی به گوش میرسیده، تصویر‌شان در اندک فیلمها یی که در داخل یا ممنوع الأکران بودند یا با سانسور سنگین پخش می‌شدند به دنیا نشان داده شده. سی‌ سال است که این مردم فاقد رسانه ملی‌ اند! 

۴- ایرانیان ظرف این دو ماه انچنان عیار واقعی‌ خود را به دنیا نشان دادند که تحسین همه هنرمندان و روشنفکران دنیا را بر انگیخت و افکار عمومی‌ دنیا را با مردم ایران همراه کردو حساب اون آدمهای بی‌ اعصاب و خشن را با مردمی صلح دوست و پیشرو که صاحب واقعی‌ ایران هستند جدا کرد. نوبت آن است که مردم ایران صاحب رسانه یی شوند که در‌شان و هموزن مطالبات‌شان است. با توجه به محدودیت‌های درون ایران و سقف آزادی!!!! و با عنایت به امکانات ایرانیان خارج از کشور این مسئولیت به عهده آنهاست! 

ایرانیانی که به هر دلیل و با هر سابقه فکری و مذهبی‌ مجبور به ترک ایران شده اند اکنون میتوانند با کمک به راه اندازی این رسانه ملی‌ که سی‌ سال است جایش خالیست تصویر و صدای واقعی‌ مردم ایران را برای تمام فارسی‌ زبانان دنیا پخش کنند، این رسانه باید الگویی و تمرینی برای دموکراسی باشد، تمام ایرانیان باید بتوانند با هر سلیقه فکری و هر مسلک و گرایش مذهبی‌ سیاسی و جنسی‌ در کنار هم در این رسانه حضور داشته باشند، این تمرینی است برای تجربه آزادی، گمشده‌ای که سالها است به دنبالش هستیم. 
من معتقدم که با توجه به امکانات مالی و فکری ایرانیان بیرون از کشور این کار به راحتی‌ عملی‌ است.
من به امکان ایجاد چنین رسانه‌ای خوشبینم و در آینده بیشترباز هم در این مورد خواهم نوشت

مطالب دیگر

استاد فلک دولتمند خال

به لایق شیرعلی خیلی علاقه داشت. در شعر مولوی غرق بود. به نازکی های زندگی مردم خود سخت آگاه بود. گرفتارش بود. میان جنگ و

افسانه هر ملیت یک دولت

صداهای قومیت‌گرایانه در ماه‌های اخیر بیشتر از همیشه شنیده می‌شود؛ صداهایی که رسانه‌ها و سیاست‌های معینی آن را بازتاب می‌دهند و طنین اغراق‌آمیزی به آن