اینجا چین است. شمال چین. کاشغر. اما مرا به یاد ایران می اندازد. به یاد کوچه های کودکی خودم. این یکی کناری که تنها ایستاده مثل برادرم می ماند در عکس های ۷-۸ سالگی اش. همه شان برادران مایند فرزندان ما خویشان ما. فکر که می کنی می بینی تا کجا امتداد داریم. امتدادهایی که نمی شناسیم. دست کیوان طبری درد نکند. عکس های سفرش را در ایرانیان به تماشا گذاشته است. نگاه حرفه ای ندارد اما صمیمانه است. باید یک گروه عکاس را فرستاد آنجاها تا حس ما را امتداد دهند چشم ما را باز کنند. ببینم عباث تو چرا کاشغر نرفته ای؟ آن دور و بر کوه پیدا نمی شود؟
انقلاب؛ افسانه و آسیب خلقی شدن
در میان افسانه های سیاست در دوران مدرن کمتر افسانه ای به جذابیت و فراگیری و ویرانگری «خلقی شدن» است. تجربه های انقلابی قرن بیستم