Search
Close this search box.

نگاهی که به علم و دین داشتیم

بازرگان در دوره اى مرحله تکوین شخصیت و اندیشه اش را گذراند که ایده تجدد و پیشرفت در سایه علم و تکنولوژى و مدرنیزاسیون اندیشه غالب زمانه بود، و بالطبع تعارض یا عدم تعارض دین با علم نیز یکى از مهمترین مباحث حوزه اندیشگى – به ویژه در میان نوگرایان مذهبى و منتقدان و مخالفان آنها – تلقى مى شد.

پرسش از نسبت علم و دین از مدتها پیش در عرصه جهانى نیز از دو سوى ماجرا – موافقان و مخالفان دین – مطرح بود. از سوى دیگر بازرگان یک مهندس بود و برخلاف بسیارى از نواندیشان دینى – به ویژه در نسل هاى بعد – که تحصیلکرده علوم انسانى بودند، در رشته هاى تحقیقى ترى تحصیل کرده بود، در کل نیز او – و نیز بسیارى از شاگردان و متاثرانش- نسبت به دیگر نواندیشان از قدرت بیشترى در تحلیل کارکردى و پیش برنده و توان کمترى در تحلیل هاى انتزاعى و عمیق، برخوردار بودند.

در هر حال هم فرهنگ و مباحث رایج در آن دوران و هم سنخ فکرى و روانى و شخصیتى بازرگان او را به مباحث مربوط به علم و دین سوق مى داد. این رویکرد (نگاه علمى به مباحث فکرى و دینى) که به رغم همه نقاط قوت و ضعفى که دارد، اما مى تواند یکى از نحله ها و رویکردهاى موثر در میان مجموعه نواندیشى مذهبى باشد، متاسفانه پس از وى استمرار و تعمیقى از سوى شاگردانش پیدا نکرد.

نگاه علمى (مشتمل بر دیدگاه هاى کیهان شناختى، فیزیک، زیست شناسى، روانشناسى و عصب شناسى مغز و…) مى تواند نه در جهت اثبات خداوند (آن گونه که به شکل ناکام و ناتوان و عقیمى توسط برخى از مذهبیون به کار گرفته شده است)، بلکه براى درک و دریافت و مواجهه وجودى انسان با عظمت و شگفت انگیزى جهان که معمولاً حیرت زا و بهت انگیز است و رساندن او به دوراهى بزرگ درک و پذیرش «با»معنا یا «بى»معنایى جهان (و انسان)، یارى رساند.

برخورد علمى (و تجربى – تعقلى) با جهان و انسان تا این دوراهى بزرگ، زان پس با یک انتخاب و در واقع «جهش ایمانى» مى تواند در خدمت یک نوع الهیات وجودى (و اگزیستانسیالیستى) قرار بگیرد و یارى رسان آن در درک و دریافت و نیز چاره جویى براى دغدغه ها و دلهره هاى وجودى باشد. بهره گیرى از رویکرد عینى و تجربى در مواجهه با جهان و انسان در برخى متون مقدس و به طور برجسته اى در قرآن، از همین زاویه، بسیار ملموس و محسوس است.

متون مقدس نه متون نخبه گرا بلکه متونى عامه گرا هستند و این رویکرد به جهان و انسان در ایجاد پرسش، تقریب به ذهن، تولید بهت و حیرت و دغدغه وجودى براى فهم و موانست با جهان؛ در بستر همگانى بسیار مفید و موثر است و در قرآن نیز به طور گسترده اى وجود دارد.

رویکرد عینى و تجربى به جهان براى مخاطبان ادیان، نه براى اثبات خداوند، بلکه به عنوان «پیش پرواز» ایمان و آمادگى براى جهش ایمانى، امرى کاربردى و بسیار مهم است. اما بسیارى از نواندیشان مذهبى علم گرا، به خاطر عدم عمق فلسفى شان، از رویکرد علمى نه در این راستا و بستر بلکه در دو حوزه دیگر یعنى براى اثبات خداوند و یا توجیه و توضیح آیات متن استفاده کرده اند.

اما در این دو حوزه اشکالات منطقى در ارائه و اثبات گزاره هایشان و یا ایرادات روشى در توضیح و تفسیر متن بر آنها وارد است. در این رابطه رویکرد انطباقى بازرگان به قرآن نیز قابل نقد و بررسى است. بازرگان از دوران جوانى تا میانسالى و کهنسالى در توضیح متن از رویکرد انطباقى علمى بهره مى گیرد! و در یکى از نخستین آثارش (مطهرات در اسلام) به دنبال فرمول شیمیایى براى تحلیل نجاسات است. و به بحث از میزان ازت موجود در ادرار براى اثبات نجس بودن آن مى پردازد. و یا شیطان را میکروب مى خواند.

او در دوران میانى فعالیت فکرى اش نیز همین گرایش را دارد و مثلاً در کتاب «توحید، طبیعت، تکامل» ابلیس را از انرژى مى داند. و پس از انقلاب و در واقع در مراحل پایانى زندگى فکرى اش نیز باز با همین رویکرد است که به تحلیل فرشته، شیطان، جن و… و یا به تعبیر خودش «تطبیق گفته هاى قرآن با دانسته هاى امروزى علم پزشکى» (در رابطه با جنین شناسى و سیر تکوین جنین انسان) و… مى پردازد.

اما آیا این گونه مباحث مطرح شده در متن قابل توضیح و انطباق با دانش و فرهنگ کنونى است؟

*برگرفته از نوشته تحلیلی رضا علیجانی در ویژه نامه شرق برای مهندس بازرگان. عنوان از سیبستان. عنوان اصلی نوشته: نگاه تاریخی به متن مقدس

مطالب دیگر

استاد فلک دولتمند خال

به لایق شیرعلی خیلی علاقه داشت. در شعر مولوی غرق بود. به نازکی های زندگی مردم خود سخت آگاه بود. گرفتارش بود. میان جنگ و

افسانه هر ملیت یک دولت

صداهای قومیت‌گرایانه در ماه‌های اخیر بیشتر از همیشه شنیده می‌شود؛ صداهایی که رسانه‌ها و سیاست‌های معینی آن را بازتاب می‌دهند و طنین اغراق‌آمیزی به آن