گهواره‌ی اسلام مدرن در کدام سرزمین قرار دارد؟

این پرسش را دبیر بخش فرهنگ و اندیشه‌ی روزنامه‌ی آلمانی «دی ولت»(Die Welt) طی گفت‌و‌گوی با «خووان گویتیسولو» (Juan Goytisolo)، یکی از سرشناس‌ترین نویسندگان و متفکران معاصر اسپانیا در میان گذاشته است. پاسخ او صریح و روشن است: «ایران، در درجه‌ی اول ایران؛ به‌دلایلی که خواهم گفت و از سوی دیگر اروپا.»

«اسلام در اروپا با نظام سیاسی و اجتماعی این قاره به‌سازگاری و هماهنگی رسیده و در نمود خود، غربی و مدرن شده است. منظور من مهاجران مسلمان در فرانسه و آلمان نیستند، بلکه منظورم برای مثال مسلمانان بالکان است. در جنگ بالکان، مسلمانان بوسنی به‌دمکراسی و کثرت‌گرایی استناد می‌کردند؛ در حالی که صرب‌های مسیحی از خون و خاک می‌گفتند.»

«در جهان اسلام، اروپا دو متحد طبیعی دارد: مراکش و ترکیه. سیاستمداران دوراندیش در اروپا به‌این امر واقف‌اند و مقدمات نزدیکی این دو کشور را به‌قاره‌ی اروپا تدارک می‌بینند. البته مراکش هرگز به‌عضویت در اتحادیه اروپا نخواهد رسید. اما نقاط مشترک بسیاری در زمینه‌های سیاسی و اقتصادی و فرهنگی میان این کشورها وجود دارد.»

«اما در مورد ایران. فرانسیس فوکویاما معتقد است که تنها از دل بنیادگرایی است که جنبشی اصلاحی در اسلام سر بر خواهد آورد؛ برای نمونه در ایران. البته من بدون قید و شرط با نظرات او موافق نیستم. ولی می پذیرم که در کانون اسلام شیعی می تواند تغییر و تحولاتی ایجاد شود. علی شریعتی هم که از متفکران مسلمان انقلابی بود، بسیار پیشتر می گفت که شیعه به عنوان جریانی در درون اسلام که همواره تحت پیگرد و آزار قرار داشته است، طبعاً بدگمانی و سوءظن بسیاری نسبت به قدرت مرکزی از خود نشان می دهد و از این رو بیشتر به چندپارگی گرایش دارد. به همین دلیل هم امروز در ایران، مثلاً نظام سیاستی و اقتصادی با هم تفاوت دارند.»

«فراموش نکنیم که امروز در حالی که تفسیر آزاد از اسلام در جاهای دیگر کمابیش محو شده است، در ایران گفتمانی انتقادی و بحث های روشنفکرانه ی پُرشوری در جریان است. قرائت های متفاوتی نیز از قرآن می شود. این کشور در دوران معاصر دو تجربه ی تکاندهنده داشته است؛ نخست تجربه ی رژیم شاه و سپس تجربه ی انقلاب. در حال حاضر هشتاد درصد از مردم از این دو تجربه سرخورده اند و خواهان هیچ یک نیستند. به گُمان من بدون تغییرات بنیادی در ایران، سیر رویدادها، نظام کنونی را با شکست روبرو خواهد کرد؛ همچنان که وهابیت عربستان سعودی نیز که مردم را با زور به اطاعت واداشته است، در دراز مدت محکوم به نابودی است.»

با معرفی و ترجمه خسرو ناقد برگرفته از مطلب بلند او که پیشتر در ماهنامه آفتاب هم چاپ شده بود 

مطالب دیگر

استاد فلک دولتمند خال

به لایق شیرعلی خیلی علاقه داشت. در شعر مولوی غرق بود. به نازکی های زندگی مردم خود سخت آگاه بود. گرفتارش بود. میان جنگ و

افسانه هر ملیت یک دولت

صداهای قومیت‌گرایانه در ماه‌های اخیر بیشتر از همیشه شنیده می‌شود؛ صداهایی که رسانه‌ها و سیاست‌های معینی آن را بازتاب می‌دهند و طنین اغراق‌آمیزی به آن