قرآن و هرمنوتیک
ــــــــــــــ
آرمین راد
بسیاری از ایراداتی که به قرآن گرفته میشود، ۱۴۰۰ سال پیش اصلا مطرح نبوده است. با پبشرفت علم و تغییر فرهنگ و شرایط رفاهى زندگى و ظهور جنبههای مختلف فنآوری معیارهاى بررسى یک متن مکتوب نیز تغییرات اساسى کرده و طبیعى است که این متن و هیچ متن دیگرى نمىتواند براى تمام زمانها میزان بالایى از مقبولیت را در تمام جزئیات داشته باشد.
نکتهاى که باید به آن توجه کرد این است که قرآن “نازل” شده است. یعنى معنا و حرفى بالاتر و والاتر از آن چه از ظاهر آن درک میشود داشته و لباسی بر آن پوشانده شده و نازل شده و پایین آمده است تا همه بتوانند با ظاهر آن ارتباط برقرار کنند و طبیعىست که این لباس از شرایط محیطى و فرهنگى ۱۴۰۰ سال پیش عربستان تاثیر زیادى گرفته باشد. اگر پیامبر اسلام امروز ظهور میکرد مسلما قرآن دیگرى مىداشتیم و با کلمات و ظاهر دیگرى نازل مىشد. عبارت شان نزول که در کنار هر آیهاى مطرح میشود و به هنگام تفسیر یکى از نکات مهم در فهم منظور و مقصود آیات است این ادعا را تایید مىکند.
کسانى که به دنبال نقد ظاهر هستند باید این کار را با توجه به شرایط فرهنگى محیطى زمان نزول قرآن انجام دهند و البته این ادعا که این کتاب براى تمام زمانها نازل شده است نمیتواند برای تمام بخشهای ظاهری قرآن درست باشد که اگر این گونه باشد به معنای تحجر و جمود است که با ذات نوزایى و نوآورى که در کار پیامبر دیده مىشود منافات دارد.
شاید بهتر باشد بیش از این که در ظاهر قرآن تدبر کنیم و سعى کنیم با نقد ظاهر قرآن دین را نفى کنیم، کمى هم به اصل کلامى که از باطن قرآن درک مىشود بیاندیشیم. به نظر مىرسد خیلى چیزها هست که در این دنیاى مدرن بتواند از این مغز بیرون بیاید و به دردمان بخورد.
این متن را با این کلام پرمغز مولانا به پایان مىبرم که:
ما ز قرآن مغز را برداشتیم
پوست را بهر خران بگذاشتیم
از: فانوس
استاد فلک دولتمند خال
به لایق شیرعلی خیلی علاقه داشت. در شعر مولوی غرق بود. به نازکی های زندگی مردم خود سخت آگاه بود. گرفتارش بود. میان جنگ و