needle-_-thread.gif
دیر است
دو سه شعر
باید رفو کنم
برای یک مجله‌ی ادبی


حرف‌هایی است
باید
درز بگیرم
برای سر مقاله‌ی یک روزنامه


و چند حرف حساب
که به زحمت انگشتانه باید
به سرشانه‌های یک سردار
وصله کنم


زخم سرانگشتانم دهان باز کرده
شعر تو باشد برای فردا
مبادا لک خون بماند روش
و هر چه بگویم به تنت زار باشد


فردا بیدار خواهم ماند
فردا شعر تو را
بهترین شعر را
خواهم گفت

از: پاگرد

مطالب دیگر

هذا فراق بیننا و بینکم

هر چه می گذرد می بینیم شکاف بین ملت و روحانیت معظم بیشتر می شود. طوری که دیگر رفوشدنی نیست. راه ما سوا ست. داریم

انقلاب؛ افسانه و آسیب خلقی شدن

در میان افسانه های سیاست در دوران مدرن کمتر افسانه ای به جذابیت و فراگیری و ویرانگری «خلقی شدن» است. تجربه های انقلابی قرن بیستم