Search
Close this search box.

needle-_-thread.gif
دیر است
دو سه شعر
باید رفو کنم
برای یک مجله‌ی ادبی


حرف‌هایی است
باید
درز بگیرم
برای سر مقاله‌ی یک روزنامه


و چند حرف حساب
که به زحمت انگشتانه باید
به سرشانه‌های یک سردار
وصله کنم


زخم سرانگشتانم دهان باز کرده
شعر تو باشد برای فردا
مبادا لک خون بماند روش
و هر چه بگویم به تنت زار باشد


فردا بیدار خواهم ماند
فردا شعر تو را
بهترین شعر را
خواهم گفت

از: پاگرد

مطالب دیگر

استاد فلک دولتمند خال

به لایق شیرعلی خیلی علاقه داشت. در شعر مولوی غرق بود. به نازکی های زندگی مردم خود سخت آگاه بود. گرفتارش بود. میان جنگ و

افسانه هر ملیت یک دولت

صداهای قومیت‌گرایانه در ماه‌های اخیر بیشتر از همیشه شنیده می‌شود؛ صداهایی که رسانه‌ها و سیاست‌های معینی آن را بازتاب می‌دهند و طنین اغراق‌آمیزی به آن