Day: دی ۴, ۱۳۸۳

یرژی بچکا آدمی مرگ آگاه بود. مرگ را خوب می شناخت و از آن باک نداشت. از این بود که خوب زندگی می کرد. خوب یعنی تمام در آکادمی و سمینار بود یا در اتاق کارش در کناره پل چارلز با پنجره ای که از پایین آن رودخانه می گذشت یا در باغش در حومه پراگ یا در تاجیکستان یا در ایران. از بس

بی- مرکزی یا بسیار- مرکزی؟

انقلاب و تجربه ازدحام مرکزها انقلاب اسلامی ایران همه چیز را از مدارهای پیشین خود خارج کرد تا در مدارهای تازه ای قرار بخشد. اما همه مدارهای ممکن به رسمیت شناخته نشد. مدارهایی ایجاد شد تا گرد مرکزهایی تازه بچرخند. اما قراریافتن آن همه نیروی از بند رهاشده کاری بزرگتر از آن بود که از توان اقشاری که حاکم می شدند برآید.