برای هیچ روزنامه نگاری چیزی بدتر از خماری بی خبری نیست. مثل دکان کسادی که فروشنده روی چارپایه ای بیرون در انتظار نشسته باشد در عصری دلگیر و کشدار. اما هیجان خبر و رونق و ترافیک خبر هم مثل رسیدگی به یک دکان شلوغ و پرمشتری کار آسانی نیست. همه باید به چیزی که دنبالش هستند برسند و باید نیروی کافی برای پاسخگویی داشت. باید مراقب هم بود. همه مشتری ها دنبال خرید و داد و ستد نیستند. بعضی ها برای کارهای دیگر می آیند.
روزهای پرهیجان خبر در ایران و از ایران روزهای خوبی است برای محک زدن روزنامه نگار و رسانه. هر روزنامه نگاری و هر رسانه ای خود را در بحران است که نشان می دهد. خیلی ها نمره قبولی نمی گیرند. خیلی ها چهره می شوند و اقبال پیدا می کنند.
بهار خبر روزگار رونق است و به همان میزان روزگار علفهای هرز. باران که می بارد هم خاک را سبز می کند و جلوه می بخشد و هم شما را ناچار می کند کار تشخیص و وجین کردن را جدی بگیرید. همه چیز سبز می شود و گل می کند. اما شما هستید که باید تشخصی دهید کدام گل از گیاه هرز و کدام گل همان است که کاشته اید و می خواهید.
خبر همیشه نیاز به مدیریت دارد. مثل باغ است. اگر درست مدیریت نشود باغی است که بعضی گوشه هاش آب خورده و رسیدگی شده و بعضی گوشه هاش کچل است یا پژمرده. بعضی ها هم که نتیجه کارشان اصلا باغ نیست. یک گلفروشی بی نظم و نظام است با گلهای تازه و کهنه و نیم-آب-خورده و زیاد-در-آب-مانده.
دنباله مطلب را در اینجا بخوانید