وقتی وقت نداری به اینترنت دسترسی داری که البته باید به کارهای دیگری برسی نه وبلاگ نویسی؛ و وقتی وقت داری در هتل هستی و داری با تنهایی و ملال سر می کنی لپ تاپ ات نیست دماغی تر کنی. فردا هتل-نشینی به حول و قوه الهی تمام می شود می روم آی بورخ IJburg در منزلی اقامت می گزینم که همان فردا کلیدش را می گیرم بعد فردایش شهزاده عزیز با لپ تاپ و همه چی از راه می رسد و من دوباره می توانم وبلاگ بنویسم. همیشه فکر می کردم دلم برای علی و شهزاده تنگ می شود. حالا می بینم واسه این باغ کوچولو هم دلتنگ می شوم. این را گفتم تا بدانید که به فکر این باغ و سیب و سیبک هاش هستم. اگه بدونین چقدر حرف دارم. هی…هی…
استاد فلک دولتمند خال
به لایق شیرعلی خیلی علاقه داشت. در شعر مولوی غرق بود. به نازکی های زندگی مردم خود سخت آگاه بود. گرفتارش بود. میان جنگ و