Search
Close this search box.

ما به چنین مبارزی نیاز نداریم

این بحث های اخیربرای من جالب نیستند. پرده از این بر می دارند (ضد زن نیست؟) که چقدر تنهاییم.

با وجودیکه بافت وبلاگستان همیشه به نظرم شبیه خانه های ماسوله می رسید، حیاط هر خانه پشت بام خانه یی دیگر، اینروزها با خودم فکر می کنم که چقدر فاصله ها نزدیک اند از جنس یک کلیک ولی چقدر ادمها از هم دور.

این دوستان علوم انسانی خوانده بیشتر از اینکه به اصل ماجرا به شکل منطقی بپردازند، هریک از اطلاعات خود که به ماجرا هم بی ربط است صحبت می کنند. پنداری که منتظر فرصتی بودند که در باب تخصص خود سخنسرایی کنند. البته این بسیار خوب است، چون این فرصت را به بقیه می دهند که از ایشان بیاموزند ولی شاید خوشتر باشد که مستقل از این بحث ها موضوعات خود را مطرح کنند که ماجرا هم به کلاف سر در گم تبدیل نشود.

می گویند که در دوره ی گذار آدمی نه از سنت بهر ه می برد و نه از تجدد. این است که نه از احترام ها خبری است و نه از استدلال های درست.

سوال این است که ایا اصلا شخصی می تواند تعیین کند که چه کسی در چه زمینه ای باید صحبت کند یا کسی می تواند تعیین کند که ایا فردی تخصص لازم در زمینه ای که راجع به ان صحبت می کند را دارد یا خیر و بعد هم شبیه مبصرهای دوران ابتدایی با خط کشش که همان زبانش باشد روی دست این و ان بکوبد؟

ایا این منطقی است که اصولی که خودمان انها را رعایت نمی کنیم، اگر توسط فرد دیگری رعایت نشدند داد و هوار براه بیندازیم؟

اگر صورت مساله پالودن زبان فارسی از اصطلاحات ضد زن ان است پس چرا خود به حد وفور از اصطلاحات رکیک ضد زن یا بهتر است بگویم ضد بشر استفاده می کنند و بعد برای یک دستمال قیصریه را به اتش می کشند؟

اینکه در زبان فارسی بدترین فحش ها مربوط به مادر می شود، یعنی گناه مادر است که ننگ است و عار برای مرد و گرنه مردان ما از هر ننگ و عاری بدور اند. خوب حال اگر این اصطلاحات از جانب زنی استفاده شوند و بعد ادعای او هم دفاع از حقوق زنان ایرانی و یا پالودن زبان فارسی باشد، دیگر دوستان هم عقیده ام و بنده به عنوان یک زن ایرانی، که هر دو صفتش را هم خیلی قوی دارم، چه کسی را باید ببنیم و بگوییم که ما به چنین مبارزی احتیاج نداریم؟

از: مینا خانلرزاده

مطالب دیگر

استاد فلک دولتمند خال

به لایق شیرعلی خیلی علاقه داشت. در شعر مولوی غرق بود. به نازکی های زندگی مردم خود سخت آگاه بود. گرفتارش بود. میان جنگ و

افسانه هر ملیت یک دولت

صداهای قومیت‌گرایانه در ماه‌های اخیر بیشتر از همیشه شنیده می‌شود؛ صداهایی که رسانه‌ها و سیاست‌های معینی آن را بازتاب می‌دهند و طنین اغراق‌آمیزی به آن