من به اضطراب رای می دهم رأی به آنچه معین میخواهد بکند یعنی رأی به اضطراب، نگرانی، بحران، دعوا، جنجال، بازداشت، زندان، سانسور، درگیری، کتک، تحقیر، تجسس، مراقبت، فشار، شنود، فیلتر، حرص خوردن، لب جویدن، دندان قروچه کردن، فریاد در گلو، هوای گریه، توطئه، مشت، رنج، درد، خون دل، خستگی، دستبند، پابند، چشمبند، اعترافنامه، اعتصاب غذا، تحصن، توقیف، سیلی، هراس،