از کوچه شما عبور کرده بود
یک. درد اول او را نمی شناسیداو را که جان به عشقداده استو با گامهای بارانی اشدر کوچه های خیس سفرهای انزواگم شده است. “ای تن سبز دیوارهای کهنه ای که بوی گیاه و خاک می دهید!مرا پناه دهیدچون سرگشته برگی که از خاطرات پاییزی هراسان است.” تنها نصیب تو تماشا بود ای نگاه سوخته! “ای هستی پریشان باد!بر این