به جایی سفر کن که دوستی هست
اصلا قرار بود برویم ایران. من و علی. نشد. سفارت معظم با آن همه عرض و طول فشنگ نداشت. یعنی که دفترچه پاسپورت نداشت! نتیجه اینکه هنوز هم پاسپورت من و به قول آن آقای سفارتی دو سه هزار نفر دیگر صادر نشده است. می گفت حالا شما شکر کنید چون بعضی ها هستند برای عزا و عروسی باید می رفته